معنی یرا
لغت نامه دهخدا
یرا. [ی َ] (اِ) چین و شکنجی را گویند که در اندام آدمی و چیزهای دیگر بهم رسد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- یرا گرفتن، درهم کشیده شدن و پژمرده شدن و کوتاه شدن و متقلص شدن و پرچین کردن و پرچین کرده شدن. (ناظم الاطباء). به مرض یرا مبتلا شدن. (یادداشت مؤلف). تکریش. تکعبش. (از منتهی الارب): اقوار؛ یرا گرفتن اندام. تشنن، یرا گرفتن و خشک شدن اندام بر استخوان از پیری. اقفعلال، یرا گرفتن دست. (از منتهی الارب).
- یرا گرفته، متقلص و درهم کشیده شده. (ناظم الاطباء): مُکْنَع؛ مرد درکشیده و یرا گرفته دست. (از منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف). رجل مقفعالیدین، مرد ترنجیده و یرا گرفته دست. (از منتهی الارب).
یرا. [ی َ] (حرف ربط) کلمه ٔ تعلیل به معنی زیرا. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(یَ) (اِ.) چین و شکن.
حل جدول
واژه پیشنهادی
برای اینکه ، بدان که ، زیرا ، به دلیل آنکه ، به علت آن که ، به سبب آنکه
معادل ابجد
211

![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)

