معنی یزنه

لغت نامه دهخدا

یزنه

یزنه. [ی َ ن َ / ن ِ] (ترکی، اِ) شوهر خواهر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از غیاث) (آنندراج) (از انجمن آرا). آیزنه. ظأم. ظأب. شوی خواهر. (یادداشت مؤلف). در تداول امروز آذربایجان به کسر یاء تلفظ شود.

فرهنگ معین

یزنه

(یَ نِ) (اِ.) آیزنه، شوهر خواهر.

فرهنگ عمید

یزنه

آیزنه، شوهرخواهر،

حل جدول

یزنه

شوهر خواهر

معادل ابجد

یزنه

72

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری