معنی یکی یکدانه

لغت نامه دهخدا

یکی یکدانه

یکی یکدانه. [ی َ / ی ِ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) (اصطلاح عامیانه) فرزند یگانه. فرزند منحصربه فرد.تنها فرزند پدر و مادر. (از فرهنگ لغات عامیانه).

فرهنگ معین

یکی یکدانه

(~. یِ. نِ) (ص.) (عا.) دُردانه، بسیار عزیز. کنایه از: فرزند منحصر به فرد.

حل جدول

یکی یک‌دانه

ویژگی تک‌پسر تا تک‌دختر، نازپرورده


یکی یکدانه

ویژگی تک پسر یا تک دختر، ناز پرورده

فرهنگ فارسی هوشیار

یکی یکدانه

(صفت) شخص (مخصوصا فرزند) منحصربه فرد تنها فرزند پدر و مادر. توضیح شاید بتوان بر سبیل توسع این ترکیب را برای چیز یا خویشان منحصربه فرد نیز بکار برد.

معادل ابجد

یکی یکدانه

130

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری