معنی یک نواخت
لغت نامه دهخدا
یک نواخت. [ی َ / ی ِ ن َ] (ص مرکب) یک دست. یک رو. یک نسق. برتر که همه از یک جنس و نوعند. که هیچ جزء فروتر از اجزاء دیگر نیست. (یادداشت مؤلف). || هموار. یک دست. صاف. تخت. که سطح برابر دارند از پستی و بلندی. (یادداشت مؤلف). رجوع به یک دست و هموار شود. || که خواب پود از یک سوی باشد (پارچه یا فرش). که گاه نوازش همگی با هم نوازش یابند. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
یک سان، یک آوا. [خوانش: (~. نَ) (ق مر.)]
حل جدول
یکسان
فارسی به انگلیسی
Monotonous
فارسی به عربی
اغنیه
معادل ابجد
1087