معنی آغوز

لغت نامه دهخدا

آغوز

آغوز. [غو / غُزْ] (اِ) آغُز. شیرِ ماده ٔ نوزائیده. ماک. شیرماک. پَله. پَلّه. فَله. فَلّه. فُرش. فُرشه. زِهَک. گورماست. لبا. کنف.
- مثل آغوز، ماستی ستبر.

آغوز. (اِ) نام درختی است جنگلی که از چوب آن میز و صندلی و مانند آن سازند و در جنگلهای ایران بسیار است.

گویش مازندرانی

آغوز تیره

آغوز نکه


آغوز

گردو


آغوز بن

روستایی از دهستان پایین لیتکوه آمل، از توابع دهستان بیشه...


بادامی آغوز

گردوی پوست نازک

حل جدول

آغوز

زهک، فله، ماک

فله، ماک

شیر ماک

زهک

فله

فارسی به انگلیسی

آغوز

Colostrum

فرهنگ معین

آغوز

(اِ.) اولین شیری که یک ماده به نوزادش دهد؛ ماک، شیر ماک.

فرهنگ عمید

آغوز

شیر غلیظ و زردرنگ چهارپایان اهلی که پس از زایمان آن‌ها تا سه روز دوشیده می‌شود، شیرماک، فله، شمه، فرشه، زهک،

فرهنگ فارسی هوشیار

آغوز

شیر ماده نو زاییده

معادل ابجد

آغوز

1014

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری