معنی ابوغریب

لغت نامه دهخدا

ابوغریب

ابوغریب. [اَ غ َ] (اِخ) اصفهانی. از مشایخ طریقت تصوف است و در اواخر مائه ٔ سیم و اوائل مائه ٔ چهارم میزیست و صحبت ابوعبداﷲبن خفیف دریافت و ابن خفیف ذکر وی در کتاب خود آورده است. و او را حلولی میخواندند. و در طرطوس درگذشت.


دشت میشان

دشت میشان. [دَ ت ِ] (اِخ) منطقه ای وسیع و هموار واقع در مغرب خوزستان که ساکنان آن از بنی طرف (از عشایر عرب خوزستان) هستند، بهمین جهت این ناحیه در قدیم بنی طرف نام داشت و در سال 1314 هَ. ش. به موجب تصویب نامه ٔ هیئت دولت نام آن به دشت میشان مبدل شد. و معرب آن دستمیسان است. (از فرهنگ فارسی معین) (از دائرهالمعارف فارسی). نام یکی از شهرستانهای استان ششم (خوزستان) و حدود آن بقرار زیر است: از شمال به شهرستان خرم آباد، از مغرب به کشور عراق، از جنوب به شهرستان خرمشهر، از مشرق به شهرستانهای دزفول و اهواز. این شهرستان بین 47 درجه و 15 دقیقه تا 48 درجه و 18 دقیقه ٔ طول شرقی، و از 30 درجه و 40 دقیقه تا 36 درجه و 40 دقیقه عرض شمالی واقع است و مساحت تقریبی آن در حدود 10 هزار گز مربع می باشد. هوای شهرستان گرمسیر است و آب مزروعی و مشروبی شهرستان بطور کلی از رودخانه های کرخه و چشمه و چاه تأمین میگردد. این شهرستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و نفوس آن قریب 50 هزار تن است، و از 4 بخش بشرح زیر تشکیل میگردد: بخش حومه، هویزه، بستان و موسیان. بخش حومه ٔ سوسنگرد از 12 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده، جمعیت آن در حدود 4 هزار تن و قرای مهم آن مالکیه و نغمه میباشد. زبان اهالی این شهرستان عموماً عربی است و اغلب از مردان به فارسی نیز آشنا هستند. محصولات عمده ٔ آن غلات و لبنیات است. در این شهرستان ارتفاعاتی دیده نمیشود فقط چند رشته تپه های شنی به اسامی کوه اﷲاکبر، میشداغ، عین آسمان و ابوغریب و دو رشته جبال کم ارتفاع بنام حمرین و قوقی وجود دارد. ساکنان شهرستان از طوایف بنی طرف سواری، بنی صالح، پیت سیاح و غیره میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حل جدول

ابوغریب

زندان معروف عراق


زندان معروف عراق

ابوغریب

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ابوغریب

1221

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری