معنی اتوبیوگرافی
فرهنگ معین
(اُ تُ گِ) [فر.] (اِ.) شرح حالی که خود شخص بنویسد، زندگینامه خود - نوشت، سرگذشت خود، شرح حال خود (فره).
فرهنگ عمید
زندگینامۀ خودنوشت،
حل جدول
شرح حالی که خود شخص بنویسد
معادل فارسی اتوبیوگرافی
سرگذشت خود، سرگذشت من، شرح حال خودی شرح حال من،
سرگذشت خود، سرگذشت من، شرح حال خودی شرح حال من
شرح حالی که خود شخص بنویسد
اتوبیوگرافی
شرح حالی یا زندگینامه که خود شخص بنویسد
اتوبیوگرافی
شرح حال یا زندگینامه ای که خود شخص بنویسد
اتوبیوگرافی
زندگی نامه خود نوشت
اتوبیوگرافی
فرهنگ فارسی هوشیار
شرح حال بزرگان که خودشان بنویسند
واژه پیشنهادی
ساندویچ ژامبون
شرحِ حال خودنوشت
اتوبیوگرافی
اثری از پیر لوتی نویسنده فرانسوی
اتوبیوگرافی
اثری از پی یر لوتی
اتوبیوگرافی
زندگینامۀ خودنوشت
اتوبیوگرافی
معادل ابجد
736