معنی اتوبیوگرافی

فرهنگ معین

اتوبیوگرافی

(اُ تُ گِ) [فر.] (اِ.) شرح حالی که خود شخص بنویسد، زندگینامه خود - نوشت، سرگذشت خود، شرح حال خود (فره).

فرهنگ عمید

اتوبیوگرافی

زندگی‌نامۀ خودنوشت،

حل جدول

اتوبیوگرافی

شرح حالی که خود شخص بنویسد


معادل فارسی اتوبیوگرافی

سرگذشت خود، سرگذشت من، شرح حال خودی شرح حال من،

سرگذشت خود، سرگذشت من، شرح حال خودی شرح حال من


شرح‌ حالی که خود شخص بنویسد

اتوبیوگرافی


شرح حالی یا زندگینامه که خود شخص بنویسد

اتوبیوگرافی


شرح حال یا زندگینامه ای که خود شخص بنویسد

اتوبیوگرافی


زندگی نامه خود نوشت

اتوبیوگرافی

فرهنگ فارسی هوشیار

اتوبیوگرافی

شرح حال بزرگان که خودشان بنویسند

معادل ابجد

اتوبیوگرافی

736

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری