معنی رادیوگرافی
لغت نامه دهخدا
رادیوگرافی. [ی ُ گ ِ] (فرانسوی، اِ مرکب) عمل عکس برداری با اشعه ٔ مجهول.
فارسی به انگلیسی
Radiography
فرهنگ معین
(~. گِ) [فر.] (اِمر.) شیوه بررسی بدن با تاباندن پرتوهای ایکس بر آن و تولید تصویرهایی بر روی کلیشه یا پرده های حساس، پرتونگاری (فره).
فرهنگ عمید
عکسبرداری از اعضای بدن بهوسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری، پرتونگاری،
حل جدول
پرتو نگاری
پرتونگاری
پرتونگاری
رادیوگرافی
پرتو نگاری
رادیوگرافی
عکاسی با اشعه ایکس
پرتونگاری، رادیوگرافی
انگلیسی به فارسی
رادیوگرافی
Radiography (n) / radiographic (adj)
رادیوگرافی
Radiography
رادیوگرافی
x ray
رادیوگرافی کردن با اشعه ایکس
panoramic
پانورامیک، نمای رادیوگرافی در برگیرنده تمام دندانها
برق و الکترونیک
رادیوگرافی کردن با اشعه ایکس
فرهنگ فارسی هوشیار
رادیوگرافی از یک سطح و یک حجم
معادل ابجد
532