معنی استغنا

فرهنگ فارسی هوشیار

استغنا

‎ (مصدر) توانگری خواستن خواستار بی نیازی بودن، توانگر شدن بی نیاز گشتن، (اسم) بی نیازی توانگری، عدم تقید بی قید بودن، ناز، حالتی است که عارفان کامل بدان نایل آیند و آن بی نیازی از ماسوی الله (آنچه جز خداست) و نیاز و فقر در برابر خداوند است. یا استغنا ء از. . . بی نیاز شدن از. . . یا استغنا ء بخرج دادن. بی نیازی نمودن استکبار. یا استغنا ء طبع. مناعت طبع بلند طبعی بی پروا بودن نسبت بامور جزئی و ناچیز.


استغنا ء

‎ توانگری، بی نیازی ‎ (مصدر) توانگری خواستن خواستار بی نیازی بودن، توانگر شدن بی نیاز گشتن، (اسم) بی نیازی توانگری، عدم تقید بی قید بودن، ناز، حالتی است که عارفان کامل بدان نایل آیند و آن بی نیازی از ماسوی الله (آنچه جز خداست) و نیاز و فقر در برابر خداوند است. یا استغنا ء از. . . بی نیاز شدن از. . . یا استغنا ء بخرج دادن. بی نیازی نمودن استکبار. یا استغنا ء طبع. مناعت طبع بلند طبعی بی پروا بودن نسبت بامور جزئی و ناچیز.


استغنا ء معشوق

ناز دلستان


استغنا ء طبع

بلند نگری


استغنا ء به خرج دادن

بی نیازی نمودن

فرهنگ عمید

استغنا

توانگری، بی‌نیازی،
توانگر شدن، بی‌نیاز شدن،
مناعت‌طبع، وارستگی،
(تصوف) بی‌نیازی خداوند،
اظهار بی‌تمایلی معشوق به عاشق برای برانگیختن اشتیاق وی،

حل جدول

استغنا

بی نیازی، غنی، تغنی

بی نیازی


طلب ، عشق ، معرفت ، استغنا ، توحید ، حیرت ، فنا

از مراحل هفت گانه عرفان


طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فنا

از مراحل هفت گانه عرفان


از مراحل عرفان

استغنا


بی‌نیازی و توانگری

استغنا


بی نیازی

استغنا

مترادف و متضاد زبان فارسی

استغنا

بی‌نیازی، توانگری، خودکفایی، علوطبع، کمال، ناز،
(متضاد) نیازمندی، نیاز


علوطبع

استغنا

معادل ابجد

استغنا

1512

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری