معنی بدفرجام

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدفرجام

بدانجام، بدعاقبت،
(متضاد) عاقبت‌به‌خیر، نیک‌فرجام


خوش‌عاقبت

عاقبت‌بخیر، نیک‌فرجام،
(متضاد) بدعاقبت، بدفرجام


بدانجام

بدعاقبت، بدفرجام،
(متضاد) عاقبت‌بخیر، خوش‌فرجام


نیک‌فرجام

خوش‌عاقبت، خوش‌فرجام، عاقبت‌بخیر،
(متضاد) برعاقبت، بدفرجام

فارسی به انگلیسی

بدفرجام‌

Accursed, Fated, Malign, Malignant, Unfriendly, Unhappy

فرهنگ عمید

بدفرجام

کسی که عاقبت‌به‌خیر نباشد، بدعاقبت، بدانجام،


بدفرجامی

بدفرجام بودن،


بدانجام

آنچه پایانش بد باشد، بدعاقبت، بدفرجام،


بدعاقبت

بدفرجام، کسی که نتیجۀ کار یا پایان زندگانیش خوب نباشد،

حل جدول

بدفرجام

بدانجام


عروس بدفرجام

سیاه‌بخت


بد عاقبت

بدسرانجام، بدفرجام

فرهنگ فارسی هوشیار

بدفرجام

بدعاقبت، عاقبت به شر


بدانجام

بدفرجام، بدعاقبت

انگلیسی به فارسی

portentous

بدفرجام

فرهنگ معین

بدانجام

(~. اَ) (ص مر.) بدعاقبت، بدفرجام.

معادل ابجد

بدفرجام

330

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری