معنی جحد
فرهنگ معین
(جَ) [ع.] (مص م.) انکار کردن.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی آزاد
جَحْد- جُحُود، (جَحَدَ-یَجْحَدُ) اِنکار کردن حق دیگری با علم به حقانیت آن، دانسته منکر شدن و تکذیب نمودن،
لغت نامه دهخدا
اجحد. [اَ ح َ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از جحد. || (ص) کم خیر.
بلح
بلح. [ب َ] (ع مص) خشک شدن خاک. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || انکار کردن و جحد. || نبودن چیزی نزد غریم: بلح ما علی غریمی. || افلاس و مفلس شدن. || پنهان کردن شهادت. (از اقرب الموارد). و رجوع به بُلوح شود.
عفعف
عفعف.[ع َ ع َ] (اِ صوت) آواز سگ. (غیاث اللغات) (آنندراج). حکایت آواز سگ. بانگ سگ. پارس. عوعو. نباح. واغ واغ. وعوع. وغواغ. وغوغ. هاف هاف. هفهف:
سگ عفعفک کند چو بدو نانکی دهی
دم لابگک کند بنشیند پس درک.
خاقانی.
از عفعف جحد برنگردی زنهار
کاو از سگان نشانه ٔ آبادی است.
درویشی یوسف (از آنندراج ذیل عف).
|| عفعف، بتشدید فاء؛ به معنی آواز شتر، مجاز است. (آنندراج):
عفعف تاکی زنی همچون شتر در ملک عقل
چند سازی خویش را از تیغ هشیاری فگار.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).
معادل ابجد
15