معنی حاضران
حل جدول
حضار
فارسی به عربی
استشار المجتمعین
فرهنگ فارسی هوشیار
حاضران، حاضرین
شتل
(اسم) پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند.
شتلی
(اسم) پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند.
شتیلی
(اسم) پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند.
زواجر الطیر
زاجر (زاجره) الطیر: تفال کننده بپرش پرنده، تفال بپرش پرنده: حاضران به زواجر الطیر فالهای فرخ برگرفته مجلس بدین خرمی آراسته. .
فرهنگ معین
عربی به فارسی
با حاضران در جلسه مشورت کرد , با حضّار مشاوره کرد
فرهنگ عمید
کسی که پیاله را به گردش درآورد، آنکه در مجلس بزم به همۀ حاضران جام باده میدهد، ساقی،
لغت نامه دهخدا
مجلس گرمی. [م َ ل ِ گ َ] (حامص مرکب) مجلس آرایی.با سخنان مطبوع و حرکات و اطوار خوشایند حاضران مجلس را سرگرم کردن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مست بازار
مست بازار. [م َ](اِ مرکب) محفلی که کار همه ٔ حاضرین به مستی کشیده است.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بازار مستان. آنجا که همه ٔ حاضران کار مستانه کنند.
معادل ابجد
1060