معنی حق‌شناسی

حل جدول

حق‌شناسی

قدردانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

حق‌شناسی

سپاس، سپاسگزاری، شکر، شکرگزاری، قدردانی، قدرشناسی، نمک‌شناسی،
(متضاد) حق‌ناشناسی، کفران


نمک‌بحرامی

حق‌نشناسی، کفران، ناسپاسی،
(متضاد) حق‌شناسی


نمک‌ناشناسی

حق‌نشناسی، کفران، ناسپاسی، نمک‌بحرامی،
(متضاد) حق‌شناسی


حق‌ناشناسی

کفران، ناسپاسی، نمک‌به‌حرامی، نمک‌نشناسی،
(متضاد) حق‌شناسی


شکر

امتنان، تشکر، حق‌شناسی، حمد، سپاس، شکرانه، منت


نان‌کوری

حق‌ناشناسی، ناسپاسی، امساک، خست، لئامت،
(متضاد) حق‌شناسی


ناسپاسی

حق‌ناشناسی، کفر، کفران، ناشکری، نمک‌بحرامی، نمک‌ناشناسی،
(متضاد) حق‌شناسی


سپاس گفتن

حمدگفتن، ستایش کردن، قدردانی کردن، سپاسگزاری کردن، حق‌شناسی کردن، تشکر کردن، امتنان داشتن


سپاس

ثنا، حمد، ستایش، درود، امتنان، تشکر، حق‌شناسی، شکر، قدردانی، منت، شکرگزاری،
(متضاد) کفران، ناشکری

فرهنگ عمید

سپاس داری

حق‌شناسی، سپاس‌گزاری،

ضرب المثل فارسی

خروار نمکه، مثقال هم نمکه

توضیح و مفهوم ضرب المثل خروار نمکه مثقال هم نمکه:
این مثل هم معنی با این ضرب المثل است: «مشت نمونه خروار است» نمک معمولا در حکایت های فارسی اشاره به قدرشناسی دارد. این مثل بیان می دارد حق‌شناسی به کوچک یا بزرگ بودن نعمت نیست انسان باید قدردان باشد و حق نمک دیگران را فراموش نکند.

موارد کاربرداین ضرب المثل عبارتند از:
1. برای تنبّه و توجه دادن به این نکته که هر کسی احسان و نیکی در حق کسی کرده باشد باید جبران نمود چه احسان چشم‌گیر باشد و چه کوچک
2. در ملامت کسانی که نمک می‌خورند و به بهانه کم بودن، نمک‌دان می‌شکنند.

معادل ابجد

حق‌شناسی

529

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری