معنی داستانسرا

مترادف و متضاد زبان فارسی

داستانسرا

افسانه‌پرداز، افسانه‌سرا، داستان‌گو، راوی، روایتگر، قصه‌خوان، قصه‌گو


افسانه‌پرداز

داستانسرا، قصه‌سرا، قصه‌گو


نقال

حکایتگر، داستانسرا، قصه‌گو، ناقل


راوی

داستانسرا، روایتگر، گوینده، محدث، ناقل


داستان‌گو

افسانه‌سرا، داستانسرا، روایتگر، قصه‌گو


روایتگر

راوی، محدث، داستانسرا، قصه‌گو


واتگر

سخن‌سرا، سخنگو، سخنور، داستانسرا، قصه‌سرا، قصه‌گو، پوستین‌دوز، فراء

حل جدول

داستانسرا

نقال


قصه گو و داستانسرا

سامر، افسانه گو

فارسی به انگلیسی

داستانسرا

Raconteur, Storyteller

انگلیسی به فارسی

raconteur

داستانسرا

فرهنگ فارسی هوشیار

نقال

داستانسرا، قصه گو


داستانسرایی

عمل و شغل داستانسرا، داستانگویی قصه گویی افسانه سرایی.

سوئدی به فارسی

skicklig historieber ttare

داستانسرا، قصه گوی زبردست،

ایتالیایی به فارسی

raccontatore[noun]

داستانسرا , قصه گوی زبردست.

معادل ابجد

داستانسرا

777

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری