معنی عزیزکننده

حل جدول

لغت نامه دهخدا

معز

معز. [م ُ ع ِزز](ع ص) گرامی دارنده.(آنندراج). کسی که تعظیم می کند و عزیز می دارد.(ناظم الاطباء). عزیزکننده. عزت بخش. مقابل مُذِل ّ.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
وان قلم اندر بنانش گه معز و گه مذل
دشمنان زو با مذلت دوستان بااعتزاز.
منوچهری.

معادل ابجد

عزیزکننده

223

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری