معنی عظیم‌الجثه

مترادف و متضاد زبان فارسی

عظیم‌الجثه

تناور، تنومند، جسیم، کوه‌پیکر


کوه‌پیکر

عظیم‌الجثه


بوآ

مار عظیم‌الجثه بی‌زهر


هیولا

عظیم‌الجثه، غول، غول‌آسا، غول‌پیکر


جسیم

پرحجم، تناور، تنومند، حجیم، عظیم‌الجثه


درشت‌اندام

تناور، عظیم‌الجثه، کوه‌پیکر،
(متضاد) لاغراندام


غول‌آسا

دیوآسا، دیووش، عظیم‌الجثه، غول‌پیکر، غول‌وار


بزرگ‌جثه

تناور، تنومند، سمین، عظیم‌الجثه، فربه، گنده


تناور

بزرگ‌جثه، تنومند، جسیم، درشت‌اندام، ستبر، عظیم‌الجثه، فربه، قوی‌هیکل،
(متضاد) نزار


سترگ

بزرگ، عظیم، معظم، والا، بااهمیت، مهم، بزرگ‌جثه، تنومند، عظیم‌الجثه،
(متضاد) لاغر، نزار، ستیزه‌کار، لجوج، خودسر، عصبی، تندخو، خشمناک

فرهنگ عمید

بزرگ تن

آن‌که تن بزرگ دارد، بزرگ‌جثه، عظیم‌الجثه، تناور،
فربه،


سگ ماهی

نوعی ماهی دریایی که اغلب عظیم‌الجثه، دارای بدن کشیده و دم دوشاخه هستند،


کرگدن

حیوانی عظیم‌الجثه، با پوستی ضخیم، یک یا دو شاخ بر روی پوزه، و سه انگشت در پا، کرگ، کرگندن،

معادل ابجد

عظیم‌الجثه

1559

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری