معنی مونیتور
حل جدول
فرهنگ معین
دستگاهی در رایانه (کامپیوتر) برای پاییدن و مشاهده فعالیت ها در سیستم پردازشی به منظور تحلیل های بعدی، صفحه نمایش رایانه، نمایش گر، (در مخابرات) شخص یا سیستم ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه، پایش گر. (فره). [خوانش: (مُ تُ) [انگ.] (اِ.)]
فارسی به انگلیسی
Monitor
واژه پیشنهادی
نمایشگر
انگلیسی به فارسی
مونیتور قیاسی، مونیتور آنالوگ.
RCB monitor
مونیتور مونیتور قرمز سبز، آبی RGB
Monitor
مونیتور
digital monitor
مونیتور رقمی
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
فناوری اطلاعات
مونیتور قیاسی، مونیتور آنالوگ
RCB monitor
مونیتور مونیتور قرمز سبز، آبی RGB
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
video monitor
مونیتور بصری؛ مانیتور تصویری
digital monitor
مونیتور رقمی
معادل ابجد
712