معنی ولخرجی
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اتلاف، اسراف، تبذیر، تفریط، گشادهبازی،
(متضاد) خست
فارسی به انگلیسی
Extravagance, Prodigality, Splurge, Spree, Wastefulness
فرهنگ عمید
ولخرج بودن و پول خود را بیهوده خرج کردن،
فارسی به عربی
فارسی به ترکی
çarçur etmek, israf etmek
انگلیسی به فارسی
واژه پیشنهادی
ولخرجی
اسپانیایی به فارسی
فراوانی، وفور، ولخرجی، اسراف کردن، ولخرجی کردن، افراط کردن.
معادل ابجد
849