معنی چرکس

لغت نامه دهخدا

چرکس

چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 23هزارگزی شمال سنقر و یکهزارگزی بغداد شاه واقع است دامنه و سردسیر است و 45 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه جاجیم و پلاس و راهش مالرو است و در تابستان اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) طایفه ای از طوایف فارس. مؤلف فارسنامه نویسد: «اصل آنها از اهل چرکس روم است، در زمان سلاطین صفویه بفارس آمده در دهات بلوک دز کرد منزل نموده معیشت آنها از زراعت است ». (فارسنامه ٔ ناصری ص 331).

چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) مملکتی که واقعست در جزء غربی قفقاز و در شمال و در جنوب سلسه ٔ کوه قفقاز و اکنون متعلق به دولت روس میباشد. (ناظم الاطباء). ولایتی در شمال ایران که حمداﷲ مستوفی در کتاب خود آنرا «چرکز» هم نام برده است. مسکن چرکسی ها. چرکستان:... اولاد جغتای را با سپاهی کشورگشای باستخلاص بلاد اروس و چرکس و بلغار و کاشغر فرستاد. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 50). کیوک خان...بحدود بلاد اروس و چرکس و بلغار توجه نموده بود. (جبیب السیر چ خیام ج 3 ص 54). رجوع به چرکسستان شود.

چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) نام یکی از امرای روم که بنا بنوشته ٔ مؤلف تاریخ غازانی در بیست وچهارم رمضان سال 698 هَ. ق. بامر غازان خان بقتل رسیده است. رجوع به تاریخ غازانی ص 123 شود.

چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) در ترک، قومی است. (آنندراج) (غیاث). مردم چرکسی. (ناظم الاطباء). مردمی از اهل چرکس. مردمی از سرزمینی بهمین نام که ممالیک مصر نیز به آنان منسوبند. صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از اقوام بلاد قفقاز است که در دامنه ٔ شمالی قسمت غربی سلسله جبال قفقاز و در وادیهای بایری که منتهی به رودخانه های «ترک » و «قوبان » است سکونت دارند. اصل و نسب این قوم مانند سایر اقوام قفقاز مجهول است و مشابهت و قرابت زبان ایشان با هیچیک از زبانهای معروف تحقیق نشده و بنا به ادعای خود ایشان تلفظ زبانشان بعربی نزدیک است ولی این ادعا سست و بی اساس میباشد. مشابهتی که از نظر اخلاق و آداب با مردم آلبانی دارند تصادفی است و دلیل بر قربت جنسی نیست. آنچه به تحقیق پیوسته اینست که چرکسها از زمانهای بسیار قدیم منفرداً در دامنه ٔ سلسله ٔ جبال قفقاز ساکن بوده اند و با اقوام موجود امروزی هیچ قرابت جنسی ندارند، معهذا ایشان از بقایای اقوام وحشی که در اروپا زندگی میکرده اند و یا از اقوام مغول نبوده اند و از نژاد بسیار مکمل قفقاز و قومی نجیب با قیافه ٔ زیبا میباشند. چرکسها هرگز بتشکیل دولتی نائل نشده و از دولتهای بزرگ نیز کاملاً تبعیت نکرده و همواره کمابیش استقلالی داشته اند. قبل از آنکه مغلوب روسیه شوند در حدود یک ملیون تن بوده اند و پس از آن عده ای به ممالک عثمانی هجرت کرده اند و ساکنان چرکسستان بسیار تقلیل یافته است. اگر چه قوانین نوشته شده و مدون نداشته اند ولی یک رشته عادات مخصوص داشته اند و اصول اداره و حکومتهای ایشان بطرز قدیمی بوده است. چرکسها به پنج طبقه تقسیم میشوند: طبقه ٔ اول «پشه » یا«پشی » که اشراف بودند، طبقه ٔ دوم «وورق » که اکثر در خدمت دسته ٔ اول بودند و خود نیز اعیان محسوب میشدند و درباره ٔ سایر مردم صاحب حکم و نفوذ بودند. طبقه ٔ سوم «آذادلی ها» که خود یا اجدادشان سابقاً برده بودند و بعد آزاد گردیدند و بعضی از ایشان ثروت بسیاری نیز بدست آوردند. طبقه ٔ چهارم برزگران. طبقه ٔ پنجم بردگان و کنیزانی بودند که آنانرا در اثنای جنگ از دشمنان به اسارت میبردند. دختران چرکسها قبل از تأهل آزادند. و از جمله ٔ وظایف ایشان پذیرایی از مسافران است شوهران خود راخود انتخاب میکنند و پس از تأهل حجاب میگیرند. چرکسها بسیار مهمان نواز و شجاعند و بحفظ ناموس و حیثیت بسیار اهمیت میدهند. از قوم چرکس کسانی از طرف خلفای عباسی و پادشاهان سلجوقی و دیگران بمقامات عالی نائل شده خدمات بزرگی هم بعالم اسلام کرده اند. بعضی از ممالیک چراکسه پس از ملوک ایوبی و بنی قلاوون مدت بسیاری در مصر حکومت کرده اند و از ایشان رجالی نیز در حکومت عثمانی به ابراز خدمات بزرگ نایل آمده اند اروپائیان و مخصوصاً انگلیسی ها درباره ٔ زبان چراکسه تحقیقات عمیقی کرده و یک رشته کتابها در این باب نوشته و صرف و لغات این زبان بخط لاتینی انتشار داده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع به چرکسی و چراکسه شود.


چرکس خان

چرکس خان. [چ َ ک َ] (اِخ) نام یکی از اعقاب جوجی خان پسر چنگیزخان که بنا به نوشته ٔ مؤلف حبیب السیر، امراء او را بنا بر مصلحت وقت بفرزندی جانی بیک خان منسوب میداشته اند، و در هرحال از خانان و فرمانروایان دشت قبچاق بشمار آمده است. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 76 شود.


قلعه چرکس

قلعه چرکس. [ق َ ع َ چ َک َ] (اِخ) دهی است از دهستان دزکرد بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 75هزارگزی باختر اقلید و 21هزارگزی جنوب راه فرعی خسرو شیرین به سرحد چهاردانگه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه ٔ آن 562 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، انگور و شغل اهالی، زراعت است. این ده دبستان دارد و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


چرکسی

چرکسی. [چ َ ک َ] (ص نسبی، اِ) منسوب به ولایت چرکس. مردم چرکس. (ناظم الاطباء). اهالی چرکس. رجوع به چرکس شود. || قسمی لباس. نوعی لباس.


شرکسی

شرکسی. [ش َ ک َ سی ی] (ص نسبی) چرکسی. (ناظم الاطباء).منسوب به شرکس. صورتی از چرکس. رجوع به چرکس شود.


شرقی

شرقی. [ش َ] (اِخ) قریه ای است یک فرسنگی کمتر جنوب چرکس. (فارسنامه ٔ ناصری).


رئیسان

رئیسان. [رَ] (اِخ) قریه ای است واقع در یک فرسنگی میانه ٔ مغرب و جنوب چرکس. (فارسنامه ٔ ناصری).


قبن

قبن. [ق ُ ب َ] (اِخ) اقلیمی است در قفقاز که دارای سه ملیون جمعیت است. مردم آن از نژاد ترک و چرکس اند که در قرن ششم میلادی به مذهب مسیح گرویده اند. (ذیل المنجد).

حل جدول

چرکس

قوم سپید پوست قفقاز


قوم سپید پوست قفقاز

چرکس

فرهنگ فارسی هوشیار

قوللر آقاسی

(اسم) مهتر غلامان رئیس غلامان: بدین جهت جمعی از غلامان گرجی و چرکس و غیز ذلک را در سلک پادشاهان در آورده قولل آقاسی که در این دودمان رسم نبوده تعیین فرمودند.

معادل ابجد

چرکس

283

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری