معنی کنایه‌آمیز

مترادف و متضاد زبان فارسی

کنایه‌آمیز

اشاره‌وار، تعریض‌گونه، رمزآمیز


معنادار

بامعنی، پرمفهوم، کنایه‌آمیز


اشاره‌وار

اشارت‌گونه، تلویحاً، کنایه‌آمیز


تعریض‌گونه

ایمایی، تلمیح‌گونه، کنایه‌آمیز


نیشدار

اهانت‌آمیز، تند، زننده، کنایه‌آمیز، گزنده


بودار

بویناک،
(متضاد) بی‌بو، سخن دوپهلو، سخن کنایه‌آمیز، مطلب‌کنایه‌دار، خطرزا، خطرآفرین، معنادار

حل جدول

کنایه‌آمیز

‌دوپهلو

فرهنگ عمید

لغز

سخن کنایه‌آمیز توٲم با متلک،


سخن

آنچه گفته شود، کلام، قول، نطق، بیان، گفتار،
* سخن پهلودار: [مجاز] حرف گوشه‌دار و نیش‌دار، حرف کنایه‌آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد،
* سخن راندن: (مصدر لازم) [مجاز] سخن گفتن، نطق کردن،
* سخن گفتن: (مصدر لازم) حرف زدن، گفتگو کردن،
* سخن سرد: [قدیمی، مجاز] سخن بی‌مزه، ناگوار، و ناخوش،


کنایه

(ادبی) در بیان، کلمه‌ای که غیر از معنی حقیقی خود، برای معنی و مدلول دیگری استعمال شود، مانندِ کاسه‌سیاه و سیه‌کاسه (= بخیل، خسیس)،
سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند،
(اسم مصدر) (ادبی) گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند،
* کنایه زدن: (مصدر لازم) کنایه گفتن، کلمۀ کنایه‌آمیز به کسی گفتن،

معادل ابجد

کنایه‌آمیز

144

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری