معنی یکطرفه
حل جدول
فارسی به ترکی
tek yönlü, tek taraflı
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) ازیک جهت که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگرکه بسود یا بزیان یکی از دو طرف باشد: قضاوت یکطرفه نباید کرد، که تنهااز یک طرف آن توان داخل شد: خیابان یکطرفه.
یکطرفه شدن
(مصدر) یکطرفه شدن کار خود را. آنرا تصفیه کردن حل و فصل کردن آن بطور قطع.
فرهنگ واژههای فارسی سره
یکسویه
کلمات بیگانه به فارسی
یکسویه
فارسی به عربی
وَحیدُ الاتِّجاه (ذُواتِّجاهٍ واحِد)
انگلیسی به فارسی
یکطرفه
overhand
یکطرفه
one sided
یکطرفه
یکطرفه
unilateral
یکطرفه
Nip padding
پد یکطرفه
Single Entry System Statement
سیستم یکطرفه
single sided disk
دیسک یکطرفه
معادل ابجد
324