خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی آقای اشتباه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربیننده‌ی کمدی –  عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰  کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.

قسمت ۳۷ سریال ترکی آقای اشتباه

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی آقای اشتباه

پلیس ها ازگی را همراه خود به بازداشتگاه می برند. اوزگور که میداند این کار باید کار تولگا باشد، با عصبانیت همراه اوزان به سمت لاگابیا می روند. اما در اصل سردار کسی بوده که پرونده ی ازگی را برداشته  به همراه یشیم آن را به دست قاضی رسانده است. اوزگور وقتی به لاگابیا می رسد، با عصبانیت دنبال تولگا می گردد اما گیزم می گوید که تولگا انجا نیست و اوزان به گیزم می گوید حتما به تولگا بگوید که خودش را به اوزگور نشان بدهد چون خیلی عصبانی است! نوین وقتی می بیند که کارت شناسایی اونال نیست به ازگی زنگ می زند تا ببیند در رستوران مانده یا نه اما ازگی جوابش را نمی دهد و او هم به جانسو زنگ می زند. جانسو با دستپاچگی می گوید او خبر ندارد و باید به دنیز زنگ بزند. اوزگور وقتی می بیند کاری از دستش برای ازگی بر نمی آید و حتی نمی تواند کنارش باشد و به ملاقاتش برود، به پلیس می گوید که این کارها را او از ازگی خواسته بوده و پلیس هم او را به همان بازداشتگاه می اندازد. ازگی از دیدن او خوشحال می شود و دلش آرام می گیرد.
نوین به دنیز زنگ می زند. دنیز سعی می کند خیال او را از بابت این که ازگی نیست راحت بکند که لونت و جانسو با صدای بلند در مورد بازداشتگاه و ازگی و اوزگور می گویند که نوین هم همه چیز را می شنود. دنیز هم مجبور می شود همه چیز را به صورت کامل تعریف بکند. نوین به سویم که تازه به خانه رسیده زنگ می زند و در مورد تولگا که باعث و بانی به زندان افتادن بچه ها است می گوید. همان موقع هم فیتنات با گریه پیش سویم می رود و در مورد خیانت شوهرش می گوید. سویم زیاد حواسش به او نیست و از فیتنات می خواهد تا همراهش به استانبول بروند. دنیز به کمک مدارکی به صورت موقت ازگی و اوزگور را آزاد می کند. ان دو هم فورا تصمیم میگیرند سراغ تولگا بروند تا زودتر همه چیز را حل بکند. ازگی و اوزگور به سمت تولگا حمله می کنند. تولگا خیلی جدی به اوزگور می گوید که کار او نبوده و از چیزی خبر ندارد. اوزگور هم می گوید: «زندگی این یارو کلا دروغه اما این بار راست میگه. » یشیم و سردار که همان موقع وارد لاگابیا شده اند، وقتی وضعیت را می بینند پنهان می شوند و تصمیم می گیرند همه تقصیرها را گردن ایرم بیندازند. سردار بعد از رفتن اوزگور و ازگی سراغ تولگا می رود و می گوید: «مگه نگفتم ازگی خط قرمزه؟ نکنه کار ایرم باشه! اما چطور میتونیم ثابت کنیم کار اونه؟! »

تولگا که تازه فهمیده این کار می تواند کار ایرم باشد فورا می گوید: «من یه ویدیو از این که ایرم از لپ تاپ ازگی استفاده کرده دارم اما ما نمیتونیم خودمون اون رو به دست قاضی برسونیم. » سردار می گوید: «فلش رو بده من تا به یه طریقی که معلوم نباشه برسونم دست قاضی. » تولگاه هم قبول می کند و فلش را به او می دهد. بعد از رفتن سردار، تولگا از این که گیزم از این که دیگر پیش اوزگور کار نمی کند و نمیداند انجا چه خبر است عصبانی می شود و بعد به گیزم می گوید: «اگه اخراجت کنم و بری به اوزگور التماس کنی، اون قبولت میکنه! » اوزگور و اوزان سراغ همان مرد نگهبان جشن تدارکاتی می روند و با تهدید کردنش از او می خواهند تا هر چیزی که میداند را بگوید. مرد هم می گوید کسی که با لپ تاپ ازگی کار کرد ایرم بوده است. یشیم به خواست سردار به دیدن ایرم می رود و با نگرانی می گوید که تولگا همه چیز را گردن او انداخته و الان صلاح این است که تا قبل از گیر افتادنش دست پلیس از این کشور برای مدتی برود. ایرم هم به ناچار قبول می کند. اوزگور و ازگی نمیدانند چه باید بکنند که سردار سراغشان می رود و اول از انها معذرت خواهی می کند و نیت خوبش را به انها نشان می دهد و بعد می گوید: «همه چیز زیر سر ایرم بوده. من از ایرم مدرکی دارم که نشون میده اون از لپ تاپ ازگی استفاده کرده. » و فلش را به دست ازگی می دهد. ازگی از این که بالاخره مشکلش حل شده خوشحال می شود و از سردار تشکر می کند اما اوزگور زیاد او را باور نمی کند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا