خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی آقای اشتباه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربیننده‌ی کمدی –  عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰  کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.

قسمت ۲۳ سریال ترکی آقای اشتباه

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی آقای اشتباه

ازگی و اوزگور به لاگابیا می روند و روی میزی نشسته و مشغول صحبت می شوند. اوزگور از او می پرسد که اگر رابطه شان واقعی بود چه میشد و بعد خودش جواب می دهد: «دیگه این مشکلات رو نداشتیم چون مادرم ذاتا از تو خوشش اومده بود! » بعد هم دوباره برمیگردد به رسیدن به سوالش در مورد این که چرا ازگی سر قرار شامش با سردار نرفته که همان موقع یشیم و ایرم از راه می رسند و ازگی با دلخوری به آنها چشم می دوزد و اوزگور می گوید: «نکنه تو رو من حساسی و به اونا حسودیت میشه؟! » ازگی زیر بار نمی رود که همان موقع دسته گل های زیبا و گرانی برای ازگی از طرف سردار می رسد که رویش هم یادداشتی است که نوشته: با آرزوی گذروندن روز زیبا به اندازه لبخندت. اوزگور اصلا از این اتفاق خوشحال نیست و ازگی که متوجه ناراحتی او شده می گوید: «نکنه تو حسودیت شده؟! » از طرفی یشیم و ایرم هم چشم به انها دوخته اند و ایرم می پرسد: «داداشت یکم بزرگش نکردی؟! » یشیم می گوید: «این برای تحت تاثیر قرار دادن ازگی نیست برای اینه که به اوزگور حرص بده. این یعنی جنگ شروع شده! » اوزان طبق فکری که اوزگور کرد، به دنیز زنگ می زند و به بهانه ی این که دوستان قدیمی همراه اردم و او دور هم جمع بشوند از او دعوت می کند تا به رستوران بیاید.
دنیز هم قبول می کند. نوین به بیمارستان می روند و از پذیرش سراغ دکتر اوزگور را می گیرد که وقتی متوجه می شود کسی به این نام نیست اسم سردار را می اورد. اما بعد با سردار واقعی روبرو می شود و مشغول احوال پرسی با او می شود. سردار به گفته ازگی فکر میکند نوین عقل درست حسابی ندارد اما از حرف های او متعجب می شود و نوین هم مدام می گوید که دنبال دکتر سردار دوست پسر ازگی است! که همان موقع هم ازگی و جانسو آن دو را می بینند و هراسان و با جله نوین را از سردار جدا می کنند. نوین که فهمیده حتما خبری هست، از ازگی می پرسد که راستش را به او بگوید و ازگی به ناچار تمام قضیه را برای مادرش تعریف می کند. نوین با عصبانیت و تاسف به او می گوید: «تو به خاطر اون آدم این همه مدت دروغ گفتی؟! اینطوری نمیشه زود باید با من برگردی بورسا! » ازگی با التماس از مادرش می خواهد تا این کار را نکند و جانسو هم در نبود ازگی می گوید: « خاله جون ما برای ازگی سردار رو پیدا کردیم خیلی مناسبشه. اگه تو بخوای ازگی رو ببری بورسا این رابطه اتفاق نمیفته. بهشون فرصت بده. » نوین هم قبول می کند.

از طرفی هم اونال مجله آقای اشتباه یکی از مشتری ها را می بیند و با خواندن چیزهایی که در مورد اوزگور در ان نوشته شوکه و عصبانی می شود و به سمت استانبول به راه می افتد. فیتنات و سویم بی خبر به لاگابیا می روند و آنجا با ازگی و اوزگور روبرو می شوند و وقتی می فهمند که ازگی هم آنجا کار می کند شوکه می شوند و برای او قیافه می گیرند. اما کمی بعد با امدن اونال و نوین هم به کافه، ازگی و اوزگور تمام تلاششان را می کنند تا سویم و فیتنات را بیرون بکنند تا خانواده ها با هم رو در رو نشوند. ازگی به سمت اونال و نوین می رود و با شرمندگی همه چیز را برای اونال هم تعریف می کند. اوزگور هم با پرت کردن حواس مادر و زن عمویش سعی می کند آنها را از هم دور نگه دارد که بالاخره فیتنات و سویم برای این که به ملاقاتشان با دختر هاجر که برای اوزگور در نظر گرفته اند برسند، آنجا را ترک می کنند. ایرم در نبود دنیز، یکی از پرونده های مربوط به لاگابیا و مکان جدید را برمیدارد. لونت برای این که دل جانسو را به دست بیاورد برایش چیزکیک لیمویی می برد و قبل از رسیدن به او می شنود که جانسو با دنیز در لاگابیا قرار می گذارد. جانسو با دیدن او، رویش را از لونت می گیرد و به چیزکیک لیمویی هم توجهی نمی کند!

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا