در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربینندهی کمدی – عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰ کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.
خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی آقای اشتباه
ازگی و اوزگور با شرمندگی مقابل نوین و اونال می نشینند. ازگی معذرت خواهی می کند و اوزگور می گوید که همه چیز تقصیر او بوده و نباید ازگی را مقصر بدانند اما ازگی او را از زیر میز نوازش می کند و می گوید: «نه تقصیر منم بوده… » بعد هم اونال و نوین با دلخوری و ناراحتی آنجا را ترک می کنند. ازگی از اوزگور به خاطر این که تنهایش نگذاشته و کنارش بوده تشکر می کند. اوزگور به خاطر این که باعث شده تا ازگی به دردسر بیفتد حسابی از دست خودش عصبانی و دلخور است و ازگی برای این که او را خوشحال کند پیشنهاد می دهد تا باهم بیرون بروند و حال و هوایی عوض بکنند. ازگی او را به محل مورد علاقه اش در بام شهر می برد و هردو دست در دست مشغول تماشای شهر می شوند… وقتی دنیز به کافه می رسد، اوزان با دیدن زیبایی او مات و مبهوتش می ماند و بعد از او دعوت می کند تا با هم بنشینند. اول آنها کمی از رابطه ی ازگی و اوزگور حرف میزنند که دنیز فورا می گوید: «ازگی نباید با همچین آدمی باشه! » اوزان هم می گوید: «چرا انقدر زود قضاوت میکنی؟ درسته که گفتم اوزگور پشت سر خودش زن های غمگین به جا میذاره اما این اولین باره که اوزگور رو اینجوری میبینم و مطمنم اون خیلی ازگی رو دوست داره… »
کمی بعد هم جانسو از راه می رسد و از اوزان می خواهد تا کنار دنیز بشیند. ازگی پیشنهاد می دهد تا بروند و یکی از خوشمزه ترین کوفته هایی که می شناسد را بخرند و با هم در ان منظره زیبا بخورند. اوزگور هم قبول می کند. هردو مشغول خوردن کوفته میشوند و اوزگور هم از پیشنهاد او حسابی خوشش می آید. اردم از اوزان به خاطر این که این دورهمی را جور کرده تشکر می کند. دنیز فورا می پرسد: «مگه نگفتی این دور همی رو اردم چیده؟ » و معنادار به اوزان خیره می شود. اوزان دستپاچه می شود و می گوید: «من منظورم این بوده که دوستای قدیمی دور هم جمع بشن! » بعد جانسو بحث را عوض می کند و از اوزان در مورد بچگی های دنیز می پرسد. اوزان در حالی که خیره به دنیز است می گوید: «خیلی دختر آرومی بود. یادمه یه سگی داشت که فقط در مورد اون برام میگفت.. » دنیز از این که اوزان حتی این را هم یادش است شگفت زده و خوشحال می شود. کمی بعد لونت از راه می رسد و امره می فهمد که درد او جانسو است. لونت کمی دورتر و به صورتی که دیدش به جانسو باشد انجا می نشیند و به جانسو که با بگو بخند مشغول صحبت با اردم است خیره می شود. لونت همه ی رابطه شان را برای امره تعریف می کند و امره می گوید: «برای به دست آوردن همچین زنی دیگه نباید به علنی کردن رابطه تون فکر کنی! باید بهش پیشنهاد ازدواج بدی. » و لونت جا می خورد.
همان موقع هم جانسو متوجه وجود لونت میشود و با دلخوری سراغش می رود و می پرسد که چرا آنجا آمده؟ و با او بحث می کند و بعد هم چون حسابی به خاطر لونت اعصابش به هم ریخته آنجا را ترک می کند. اخر شب هم اوزان دنیز را تا خانه اش همراهی می کند… فیتنات و سویم برای این که ازگی از اوزگور جدا بشود، به دارو و دعا متصول شده اند و مشغول سوزاندن موادی در خانه می شوند و وقتی آن را روی اجاق گاز روشن رها می کنند باعث آتش سوزی خفیف و دود گرفتن خانه می شوند. نوین هم که در خانه است، با دیدن دود از راه تراس وارد خانه می شود و وقتی سوین و نویم با هم روبرو می شوند عصبانی شده و جا می خورند. ازگی و اوزگور تا آخر شب، همانجا نشسته اند. اوزگور دوباره سوالش را تکرار می کند و ازگی می گوید: «چرا انقدر واست مهه تا بدونی؟ » اوزگور می گوید: «چون با دونستنش چیزایی که باید رو میفهمم! » ازگی لبخند می زند و می گوید: «چون تو اون شب با یشیم بودی! » اوزگور می گوید: «من با یشیم نبودم. اون حتی نموند… واسا ببینم، تو حسودی کردی؟ » ازگی لبخند می زند و دستان اوزگور را در دست می گیرد و می گوید: «به نظرم من جوابت رو دادم… » و جلو می رود و اوزگور را می بوسد. اوزگور هم او را می بوسد …