در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربینندهی کمدی – عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰ کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.
خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی آقای اشتباه
ازگی و اوزگور در دفتر اوزگور به هم نزدیک می شوند تا همدیگر را ببوسند که امره بدون در زدن وارد اتاق می شود و هردوی انها دستپاچه می شوند. امره هم که هول کرده وانمود می کند چیزی ندیده و خبر می دهد که فیتنات و سویم به رستوران آمده اند. وقتی اوزگور و ازگی سراغ آنها می روند، فیتنات فورا به ازگی متلک می اندازد و می گوید: «سرما خوردی آره؟ به خاطر استخر رفتن دیشبتونه! » ازگی هول کرده و می گوید: «پام لیز خورد و افتادم تو استخر. » فیتنات دوباره می گوید: «تو وقتی با یکی دیگه بودی پات لیز خورده و تو آب افتادی! » ازگی جا می خورد و می گوید: «منظورتونو نفهمیدم. من با کسی نیستم! » فیتنات می گوید: «یا این وسط یه سوتفاهم بزرگ هست یا یه دروغ بزرگ که اگه دروغ باشه ما دروغ مامانتو گفتیم! » ازگی می گوید که همچین چیزی نیست و سوتفاهم شده است و از آنها فاصله می گیرد. اوزگور با عصبانیت رو به مادر و زن عمویش می گوید که بهتر است دست از اذیت کردن ازگی بردارند چون ازگی دوست دخترش است! سردار دعوت نامه ی تولد ازگی را برای جانسو و بقیه می فرستد. جانسو با خوشحالی به دنیز می گوید: «معلومه سردار برنامه ریزی بزرگی به خاطر تولد ازگی کرده! » دنیز می گوید: «من احساس میکنم یکم زیاده رویه این کارش! »
جانسو از او می خواهد که نفوس بد نزند و دنیز می گوید: «ما دوتامونم میدونیم که ازگی اوزگور رو دوست داره! » جانسو می گوید: «اگه اوزگور هم اونو دوست داشت الان به جای سردار، اوزگور براش تدارک میدید! » دنیز به او حق می دهد. از طرفی هم اوزگور به بام شهر که با ازگی رفته بود می رود و به یک شرکت تدارکاتی میسپارد تا آنجا را به خاطر تولد ازگی تزئین بکنند. فیتنات و سویم از حیدر می خواهند تا هر خبری که می شنود را به انها بگوید و فیتانت عکس گیزم را به او نشان می دهد تا برایش جور بکند و حیدر فورا خام می شود! فیتنات در مورد دوست پسر ازگی می پرسد و حیدر می گوید که اسمش سردار است. آن دو فورا اسم سردار را در گوگل سرچ می کنند و با دیدن عکس او شوکه شده و سویم می گوید: «این دختره جلوی چشم ما با هردوتا پسر رقصید و با ما بازی کرد! » لونت، به رستوران می رود و پشت بار نشسته و مشغول صحبت با امره می شود. از طرفی هم جانسو و دنیز و ازگی هم در حیاط نشسته و مشغول صحبت با هم هستند. کمی بعد دختر زیبا و پر افاده ای به اسم اسرا به رستوران می آید و با دیدن لونت با خوشحالی از او می خواهد کنارشان بشیند.
لونت دکتر جراحی زیبایی او است و بین چهارتا دختر می نشیند و مشغول صحبت با انها می شود. ازگی به جانسو می گوید که بهتر است فرصت دیگری به لونت بدهد و جانسو همانجا با لونت تماس می گیرد که لونت جوابش را نمی دهد. دنیز و جانسو تصمیم می گیرند به خانه بروند که لونت را بین چهارتا دختر مشغول بگو و بخند می بینند و تعجب می کنند. جانسو با عصبانیت روبروی آنها می نشیند و لونت را زیرنظر می گیرد. نوین همراه اونال در تراس می نشیند که متوجه می شود سویم و فیتنات فالگوش صحبت های انها ایستاده اند. نوین به هم دروغ با یکی از دوستانش تماس می گیرد و با صدای بلند می گوید: «فردا تولد ازگی تو هتل لالوئه! دوست پسر خوشتیپ و دکترش برای گرفته. طولی نمیکشه که درخواست ازدواجم بهش میده! » سویم و فیتنات از شنیدن این حرف ها حرص می خورند و ناراحت می شوند! کمی که می گذرد لونت متوجه جانسو می شود و با دستپاچگی به سمتش می رود و توضیح می دهد که اسرا یکی از بیمارانش است اما جانسو با دلخوری همراه دنیز انجا را ترک می کند و بیرون از رستوران منتظر می ماند تا لونت به دنبالش بیاید! اوزگور هم از لونت می خواهد که به خاطر به دست اوردن دل جانسو الان باید دنبالش برود. لونت هم این کار را می کند و وقتی با مخالفت جانسو روبرو می شود او را در آغوش می گیرد و با خودش می برد!