خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی آقای اشتباه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربیننده‌ی کمدی –  عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰  کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.

قسمت ۲۸ سریال ترکی آقای اشتباه

خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی آقای اشتباه

ازگی با ناراحتی و در حالی که اشک می ریزد به بام شهر، جایی که با اوزگور خاطره داشت می رود. وقتی به آنجا می رسد و کمی آرام می گیرد متوجه کاغذ یادداشتی می شود که روی زمین افتاده. آن را برمیدارد و نوشته ی رویش را می خواند: تو همه ی اون چیزی هستی که میخوامش. خوبه که هستی… و بیشتر دلش می گیرد و کارت را داخل کیفش گذاشته و به خانه می رود و جانسو و دنیز را باز سرزنش می کند و بعد وسایلش را جمع می کند و به مادر و پدرش می گوید که از همین امشب به بورسا برگردند و به اصرارهای دنیز و جانسو هم توجهی نمی کند. اوزگور هم با ناراحتی در کافه نشسته که اوزان در مورد سورپرایزش برای ازگی می پرسد. اوزگور ناراحت و عصبی از جایش بلند می شود و از رستوران هم می رود و تمام شب را در کلاب مشغول نوشیدن می شود. چون اوزگور هنوز به خانه نیامده، سویم و فیتنات سراغ نوین می روند و از او می پرسند که اوزگور که حتما با ازگی است کجاست؟ نوین عصبانی می شود و از انها می خواهد که دست از سر دخترش بردارند و بحثشان بالا می گیرد که ازگی به سمتشان می رود و از آنها می خواهد که آرام باشند. بعد هم رو به سویم و فیتنات می گوید: «دست از سر مادرم بردارین. من با پسر شما کاری ندارم. دارم میرم بورسا. »
صبح هم فیتنات و سویم وسایلشان را جمع می کنند تا به شهرشان برگردند و به حیدر هم می سپارند تا هر اتفاقی که آنجا می افتد را به آنها گزارش بدهد. لونت در بیمارستان به سردار برمی خورد و حالش را می پرسد. سردار می گوید که خوب نیست و اضافه می کند: «به خاطر اون اوزگور بین من و ازگی فاصله افتاد. اون هرکاری کرد تا مارو از هم جدا کنه. » لونت می گوید: «البته فکر نکنم دیگه اوزگور هم ازگی رو ببینه. چون ازگی با خانواده اش به بورسا برگشته. » اوزگور برای حل مشکل مجوز به هتل لونا و سراغ تولگا می رود. تولگا پسر خاله ی او است که از بچگی با هم مشکل داشته اند. اوزگور از او می خواهد که از سنگ انداختن بین کارهایش دست بردارد وگرنه بد می بیند و تهدیدش می کند اما تولگا لبخند می زند و به محض رفتن او به سردار زنگ می زند و از او می خواهد تا با هم برای شکست دادن اوزگور همکاری داشته باشند. ازگی حال خوبی ندارد و یک هفته ی اول را با گریه سپردی می کند. بعد از ان کمی به خودش می آید اما باز به تماس های سردار جواب نمی دهد. سردار هم به نوین زنگ می زند و خواهش می کند تا بتواند به ازگی دسترسی پیدا کند تا بتواند از او معذرت خواهی بکند.

نوین که طاقت دیدن ازگی در این حال را ندارد سراغش می رود و از او می خواهد بگوید که چه شده. و می پرسد: «همه اینا مربوط به اوزگوره آره؟ اون ناراحتت کرده. » ازگی با عصبانیت می گوید: «هیچ کس اذیتم نکرده. من درکت نمیکنم. این تو بودی که اصرار داشتی من از اون خونه برم و از کارم استعفا بدم. همه چیزایی که شد پس چرا باز پاپیچ منی؟! » اوزگور به رستوران می رود و به همه می گوید که ازگی دیگر آنجا کار نمی کند. گیزم به قدری خوشحال می شود که نمی تواند جلوی خنده هایش را بگیرد و بعد از اوزگور می خواهد تا برای مکان جدید او را به عنوان مدیر روابط عمومی انتخاب بکند اما اوزگور می گوید: «تو اینجا رو میچرخونی خوبه دیگه. برو اعلامیه بزن واسه همکار جدید!» و گیزم ناراحت می شود. بعد اوزگور به اوزان می گوید به خاطر دادن وام های خرج مکان جدید، لاگابیا را گرو گذاشته. اوزان به این کار او اعتراض می کند و اوزگور می گوید: «تو همه داراییتو واسه مکان جدید دادی و درست نیست انقدر ضرر کنی. » جانسو و دنیز از این که ازگی به آنها جواب نمی دهد ناراحت هستند و تصمیم می گیرند از زبان اوزان یا لونت اگر چیزی می دانند، همه چیز را بشنوند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا