خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار را مطالعه می کنید. ما را تا آخر این پست همراهی کنید. سریال ترکی بهار یکی از جدیدترین و دیدنیترین سریالهای سال ۲۰۲۴ این کشور است که از شبکه شو تی وی پخش میشود. کشور ترکیه بیشتر در ساخت آثار عاشقانه و درام تبحر دارد و کمتر به سراغ ژانرهای متفاوت میرود. درام پزشکی یکی از آن ژانرهای کمتر دیده شده در این کشور است که البته نمونههای موفقی از آن در ترکیه به روی آنتن رفته است. سریال Bahar 2024 به کارگردانی نسلیهان یشیلیورت (Neslihan Yeşilyurt) و نویسندگی آیچا اوزوم (Ayça Üzüm) در کمپانی MF Yapım ساخته شده است و از شبکه Show tv به روی آنتن میرود. این اثر اقتباسی از روی سریال کرهای دکتر چا (Doctor Cha) محسوب میشود که کیم د جین (Kim Dae-jin) و کیم جونگ-ووک (Kim Jung-wook) کارگردانان آن بودند. این سریال روزهای یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی پخش میشود و یه ساعت بعد از جم تیوی پلاس بر روی آنتن می رود.
خلاصه داستان سریال ترکی بهار
سریال ترکی بهار درباره زنی به همین نام است که علیرغم پزشک بودن، بخاطر خانواده فداکاری میکند و شغلش را کنار میگذارد. او سالهاست که همسر تیمور یاووزاوعلو است و برای خانواده خود تمامش را گذاشته است اما روزی بیمار میشود و پزشکان تشخیص میدهند که بهار باید پیوند کبد انجام دهد. حال کبد تیمور، همسرش، تنها میتواند او را نجات دهد اما قضیه آنقدرها ساده نیست…
قسمت ۶۰ سریال ترکی بهار
سرن با مادرش حرف میزنه و او سعی میکنه تا راضیش کنه که بچه را سقط کنه و خودشو از اون زندگی نجات بده لطفا نه خودتو نه اون دوتا بچه رو تو آتیش ننداز سرن میره آشپزخانه و جلوی دهنشو میگیره و گریه میکنه تا داد نزنه و صداش بیرون نره. تیمور میره خونه رنگین و میبینه او تمام وسایل مربوط به بهار را جمع کرده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۹ سریال ترکی بهار
تو بیمارستان همه جمع شدن و دکتر رها میاد و میگه که حال پدرت خوبه سرن منتقل شده بخش ولی یه روز دیگه هم باشه بهتره خیالمون راحت میشه همان موقع پلیس میره سراغ بهار و بهش میگه به جرم اشغال ملک و آسیب زدن به اموال خانه ی رنگین خانم ازتون شکایت شده و باید با ما بیاین او قبول میکنه و راهی میشه ا….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۸ سریال ترکی بهار
وقتی بهار به خودش میاد با تیمور بحث میکنه و میگه این کارو هم باهام کردی؟ بهم دروغ گفتی این همه وقت؟ بحث اونا بالا میگیره و دعوا میکنن که مادر سرن بهش میگه تو واقعا میخوای با همچین خونوادهای وصلت کنی؟ اوضاعشونو ببین! پدرش هم میگه چیزهایی که باید میفهمیدیمو فهمیدیم این ازدواج نشدنیه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۷ سریال ترکی بهار
بعد از رفتن بهار و تیمور، اورن از راه رسیده و به بهار زنگ میزنه که میبینه او جواب نمیده و خبری ازش نیست و خونه هم نیست او با ناراحتی میره تو یه کافه میشینه. بهار و تیمور رفتن به محلی که تدارک دیدن برای آراز و سرن. بعد از چند دقیقه سرن و آراز به اونجا میان و سرن حسابی سورپرایز میشه سپس آراز ازش خواستگاری میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۶ سریال ترکی بهار
دکتر ثریا به عزیز آراز میگه یکم دیگه فکر کن درباره بورسیه ولی اینو بدون اگه رد کنی یه نفر دیگه میره و راه برگشت هم نیست! بهار به بیمارستان رسیده که تیمور با دیدن چهره اش میگه حتما خوب پیش نرفته درسته؟ بهار واسش تعریف میکنه که مادر سرن چجور رفتاری داشته سپس بهش میگه که باید سریعا ماجرای خواستگاری و خریدارو انجام بدیم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۵ سریال ترکی بهار
آراز با فهمیدن موضوع بچه جا خورده و سریعا سرن را بغل میکنه و میبره بیمارستان. تو بیمارستان سرن معاینه میشه و متوجه میشن که سرن دوقلو بارداره و همگی شوکه و حسابی خوشحال میشن. وقتی از اتاق بیرون میاد بهار به هما میگه که تو یه چیزی میخواستی بگی با عجله اومدی هما منصرف شده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۴ سریال ترکی بهار
تیمور وقتی به خونه میره رنگین با دیدنش میگه چقدر تغییر کردی چه شیک شدی! او بهش میگه که دکتر ثریا برای موفقیت عزیز آراز یه جشن گرفته و تورو هم ویژه دعوت کرده او خوشحال میشه و میگه خوبه باهم دست تو دست میریم تو مراسم. بعد از رفتن هما و آراز به سینما ارن میرن دم در خانه تا با بهار حرف بزنه آنها میرن بیرون….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۳ سریال ترکی بهار
اورن رفته به اتاق دکتر ثریا تا ببینه چیکارش داشته او اونجا باهاش حرف میزنه و در آخر راضیش میکنه تا برگرده سرکارش او قبول میکنه در آخر و بهش میگه پس باید درباره خودمون به بهار بگم ثریا میگه چرا؟ اورن میگه چون نمیخوام چیزی از بهار مخفی کنم ثریا میگه خوب ما که چیز خاصی تجربه نکردیم خیلی کوتاه بود….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۲ سریال ترکی بهار
بهار و اورن همدیگرو میبوسند که همان موقع ثریا و تیمور هم میبینن و بهم میریزن. آنها سوار کشتی میشن و میرن. از طرفی ثریا بهش پرخوری عصبی دست داده و رفته به یک رستوران و کلی سفارش غذا داده و شروع کرده با گریه به خوردن که بقیه از شدت غذا خوردنش تعجب کردن او حالش بد میشه و میره سرویس بهداشتی و شروع میکنه به بالا آوردن.…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۱ سریال ترکی بهار
دکتر ثریا به تیمور میگه که ماجرای بین شما و دکتر اورن چی بوده؟ او میگه راسیتش یه چیز شخصیه دکتر تیمور بهش میگه خوب من کنجکاو شدم درباره این موضوع شخصی بدونم تیمور میگه نمیشه دیگه سپس از اونجا میره. بهار به دم در خانه رنگین رفته و هما را از پارلا جدا میکنن آنها رنگین با بهار هم به تندی حرف میزنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵۰ سریال ترکی بهار
رنگین غذا درست کرده و میز شام را میچینه. سر میز شام همه شروع میکنن به رنگین تیکه انداختن که باید قبول کنی دستپختت خوب نیست نورا بهش میگه بیا همینجوری که یه نظافتچی استخدام کردی یه آشپزم استخدام کن اینجوری دیگه به کارهای خودت میرسی و خسته نمیشی با کارهای خونه پارلا هم تأیید میکنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۹ سریال ترکی بهار
۱ ماه قبل، بعد از اینکه بهار با شوهرش تیمور از عمل به سلامتی بیرون میان توافقی از همدیگه جدا میشن. زمان حال، دوست بهار واسش جشنی گرفته به مناسبت طلاق گرفتنش تا به زندگی جدیدش سلام کنه و تمام کسایی که اونا هم طلاق گرفتن یا شوهرشون به هردلیلی رفته و تنهان را دعوت کرده.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۳ تا پایان فصل اول سریال ترکی بهار
دوروک فیلم آتش سوزیو گیر آورده و میبره تو اتاق استراحت تا با همکاراش ببینن که فیلم تیمور و رنگین را باهم میبینن که در حال بوسیدن همدیگه هستن و جا میخورن دوروک میگه باید به کسی چیزی نگیم خودم درستش میکنم و پیش دکتر رها میره و فلشو بهش میده و میگه فیلمی هست که باید شما ببینین.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۲ سریال ترکی بهار
اورن با اون دوستش تو کشتی نشستن و نوشیدنی میخورن و درباره مشکلاتشون باهم حرف میزنن. رنگین با خودش آخرشب حرف میزنه و میگه نه انگاری کسی نمیخواد به بهار قضیه پارلارو بگه باید خودم یه کاری کنم سپس عکس جواب آزمایشو برای چاعلا میفرسته و بهش میگه که دیدم بهش نگفتی هنوز گفتم شاید این به دردت بخوره….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۱ سریال ترکی بهار
بهار و چاعلا رفتن به خانه گل چیچک رفتن و اونجا با بچه ها شام میخورن و حسابی خوش میگذرونن. نورا با تیمور تو خونه حرف میزنه و بهش میگه ببین به چه روزی افتادیم سپس سرش غر میزنه و ازش میخواد اگه نتونسته شوهر خوبی باشه حداقل رابطه پدریتو درست کن نزار خونه رو از دست بدیم!….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۰ سریال ترکی بهار
چاعلا به بیمارستان اومده دنبال بهار و بهش میگه که هرجا میخوای بگو ببرمت اونجا تا حالت بهتر بشه او میگه فقط منو ببر پیش اون زنی که بهم گفتی وکیل کار درستیه ببر اونجا و باهم میرن. نورا خوابیده بود که خاطرات گذشته اش را خواب میبینه و با حالی بد بیدار میشه سپس یادش میاد که یه زنو هل داد و او از پله ها افتاد پایین و مرد.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۹ سریال ترکی بهار
وقتی تماشاچی ها میان نمایش رومئو و ژولیت تیمور و بهار شروع میشه آنها جلوی همه تو قالب رومئو و ژولیت باهم بحث میکنن. پارلا که رفته اونجا فیلم میگیره از نمایششون و برای مادرش میفرسته. وقتی شب میره به خانه به مادرش میگه دیدی فیلمو؟ او میگه آره و واسم دیگه مهم نیست ازت میخوام دیگه واسه تو هم مهم نباشه او میگه باشه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار
تیمور وقتی از آلاز میشنوه که بهار با اورن تو کشتی روی پرونده کار میکنن حسادت میکنه و سریع بهش میگه پاشو ما هم بریم اونجا. اورن با بهار حرف میزنه و مثل همیشه آرومش میکنه سپس باهم شروع میکنن به بستنی خوردن باهم. رنگین به چاعلا باهم در حال حرف زدنن که رنگین میگه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۷ سریال ترکی بهار
وقتی خانوادگی همه بغل کردن اورن و رنگین اونارو میبینن و بهم میریزن. سلیم به رنگین پیام میده و میگه چند دقیقه دیگه همه، همه چیزو میفهمن ببینم اون تیمور میتونه بازم انکار کنه یا نه! رنگین میگه سلیم من منصرف شدم نمیخوام به خاطر بچه خودم دوتا بچه دیگه رو بهم بریزم! اما سلیم میگه من دیگه کار ندارم منصرف شدی یا نه انجامش میدم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۶ سریال ترکی بهار
دوست پسر نورا واسش گل آورده که او خوشحال میشه و برای اینکه نمیتونه دعوتش کنه داخل عذرخواهی میکنه چون تیمور خونه ست او قبول میکنه و از اونجا میره. تیمور از مادرش میپرسه کی بود که او به دروغ میگه هیچی از انجمن واسم گل آوردن. بهار با اورن رفته به دیدن خونه بهار از خونه خوشش اومده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۵ سریال ترکی بهار
عزیز آراز به سلن میگه که مامانم از خونه رفته و قراره از هم جدا بشن سلن بهش میگه آخه واسه چی؟ آرای میگه نمیتونم اینو بگم دیگه ولی هیچ وقت نمیتونم بابامو ببخشم و گریه میکنه که سلن آرومش میکنه. پارلا با پدرش حرف میزنه و ازش میخواد تا باهم برن به آمریکا پدرش میگه من از خدامه عزیزم ولی نمیشه پارلا میگه چرا؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار
تیمور بعد از رفتن بهار به رنگین میگه بهش چیزی که نگفتی قضیه پارلارو که نگفتی گفتی؟ او پورخند میزنه و میگه چیه ترسیدی؟ تیمور میگه اگه بگی دیگه منو نمیبینی! تو الان زیاد تو حال خودت نیستی سریع با تاکسی برو خونه و به اوئور میسپاره تاکسی بگیره واسه استاد رنگین. نورا از خواب بیدار میشه..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۳ سریال ترکی بهار
بهار به همراه رنگین و تیمور به خانه شخصی به نام عصمت میرن اونجا متوجه میشن که فیدان و الماس هووهای همدیگه هستند که با عصمت در یه خانه زندگی میکنند. فیدان واسشون تعریف میکنه که شوهرش وقتی میفهمه همسر اولش فیدان باردار نمیشه سرش هوو میاره.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۲ سریال ترکی بهار
وکیل از بهار میپرسه که مدرکی چیزی داری؟ عکسی یا هر چیزی یا شخصی که شاهد باشه هر چیز کوچکی هم که باشه میتونه بهمون کمک کنه! بعد از حرف زدن بهار با وکیل، او به بیمارستان میره او پیش رنگین میره که جلسه داره و صداش میزنه و میگه میتونیم حرف بزنیم رنگین میگه الان نمیتونم بیام بهار میگه پس میخوای اینجا بگم؟..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۱ سریال ترکی بهار
بهار مادرش را تو بیمارستان میبینه بعد از کمی صحبت کردن بهش میگه که خیلی وقته بچهها نیومدن خونه پیشت اگه اشکالی نداره امشب بیان گل چیچک خوشحال میشه و میگه آره حتماً منم خیلی دلم واسشون تنگ شده اما مشکلی پیش اومده؟ چیزی شده؟ بهار میگه نه میخوام امشبو با تیمور تنها باشم مادرش واسش خوشحال میشه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۰ سریال ترکی بهار
تو اتاق عمل دکتر تیمور در حال عمل کردنه که یهو کتفش میگیره و نمیتونه ادامه بده و به دکتر آوردن میگه تا بیاد عملو تموم کنه. گروه فیلمبرداری روی دکتر اورن زوم میکنن و بعد از عمل از اون فیلم تکی میگیرن که تیمور حسادت میکنه. هما با عصبانیت به خونه میره که نورا باهاش دعوا میکنه و میگه این چه وضع اومدن به داخل خونه ست!..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۹ سریال ترکی بهار
تو بیمارستان فیلمبرداریه و دکتر رها با دستیارهاش طبق گفته کارگردان که خواسته بود طبیعی رفتار کنن عمل میکنن و بعد از ضبط فیلم از اونجا میرن، کارگردان و گروه فیلمبرداری از رفتار غیر طبیعی دکتر رها جا میخورن و جلوی خنده شونو میگیرن. آراز تو آسانسور با رنگین روبرو میشه و رنگین ازش معذرت میخواد..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۸ سریال ترکی بهار
همه شوکه شدن که بهار میکروفنو میگیره و میگه برای مطرح کردن این موضوع امشب وسط این مراسم معذرت خواهی میکنم پس بهتره به مراسممون برسیم و وقتی میخواد بره سر میز رنگین بهش میگه تبریک میگم باعث شدین یکبار دیگه به عشق امیدوار بشیم! بهار خودشو از بین همکاران بیرون میکشه و میره..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار
تیمور میره خونه رنگین تا باهاش حرف بزنه رنگین بهش میگه درسته اونجوری که برنامه ریخته بودیم پیش نرفت بچه هات دیر یا زود به مادرت میگن که بهش خیانت میکردی دیگه باید ماجرارو قبول کنیم و بگیم تیمور ازش میخواد تا اونو درک کنه رنگین میگه پس ماجرای ما همینجا تموم شده و ازش میخواد تا بره که شروع کنه..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۵و۲۶ سریال ترکی بهار
در بیمارستان دکتر هما جلسه ترتیب میده و به دکترها میگه که قرارداد همکاریشون با دکتر رنگین تا آخر همین ماهه و دکتر رنگین تصمیم نداره که تمدید کنه و میخواد به نیویورک بره. بعد از اتمام جلسه تیمور که این موضوع رو فهمیده به رنگین زنگ میزنه و ازش میخواد که به نیویورک نره و همون جا بمونه سپس..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار
دکتر اورن با کلی اسپری رنگ میره به بیمارستان و به پارلار و هما و بهار میگه بریم یکم نقاشی کنیم شهرو و همگی خوشحال میشن. سپس به یه پارک اسکیت برد میرن و دکتر اورن میگه خیالتون راحت مجوز دارم و شروع میکنن نقاشی کشیدنو یه خانواده قارچی میکشن و هما در آخر عکسشو میگیره و میزاره تو صفحه مجازیش..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۳ سریال ترکی بهار
بهار میاد پیش اورن و پارلا و به پارلا میگه امشب بیا خونه ما تنها نمون پارلا قبول میکنه. شب تیمور با مادرش داره میز میچینه و تدارکات شامو انجام میدن که وقتی بهار با بچه ها میره خونه از این کار اونا جا میخورن. تیمور با دیدن پارلا معذب میشه و میگه ای کاش میگفتی مهمون داریم بهار میگه آره داریم یه بشقاب اضافه کنین سر میز…….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۲ سریال ترکی بهار
سلیم به تیمور میگه که به پارلا گفتم تو باباشی تیمور میگه بگو که داری مزخرف میگی! سپس قطع میکنه سلیم که تیمور سعی میکنه با رنگین حرف بزنه اما هرچی زنگ میزنه کسی پاسخگو نیست. پارلا به مادرش زنگ میرنه که پرستار برمیداره و میگه که مادرش تصادف کرده و پارلا به سمت بیمارستان حرکت میکنه..….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۱ سریال ترکی بهار
رنگین و بهار وقتی از اتاق زینب بیرون میرن رو صندلی میشینن و به خاطر وضعیت زینب گریه میکنن سپس یاد گذشته شون میوفتن. بهار به لحظات بچه دار شدنش فکر میکنه و رنگین به ازدواج کردنش و شروع کردن رابطه اش با تیمور. پارلا و هما با همدیگه سر قرار با پسر عکاس میرن و با پیدا کردن یه لوکیشن نقاشی را شروع میکنن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار
بهار وقتی به خونه میره به بچههاش میگه که قراره شب با پدرتون بریم شام رستوران خودش ازم خواست که دو نفری بریم. رها و آراز شوکه شدن و با تعجب میگن واقعا؟ خود بابا خواست؟ او تایید میکنه و میره برای شب حاضر بشه. آنها وقتی به رستوران میرن میبینن که تیمور با چاعلا اونجا قرار داشتن تیمور جا خورده.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۹ سریال ترکی بهار
رنگین وقتی کمی آروم میشه از تو بغلش بیرون میاد و بهش میگه که نمیخوام دیگه تو زندگیم باشی و ازش فاصله میگیره و میره. اورن میره جلو و به تیمور میگه خیر باشه تیمور میگه شما اینجا چیکار میکنین؟ تیمور میگه اومدم به مریضم سر بزنم شما چیکار میکنین؟ اورن میگه اومدم پرونده بردارم و میرن.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸ سریال ترکی بهار
آراز با پدرش حرف میزنه و ازش تشکر میکنه که تیمور میگه واسه چی؟ آراز میگه واسه طرز برخوردت با دوروک تیمور میگه یکم فکر کردم دیدم واقعا باهات خوب رفتار نمیکردم سپس پیشنهاد میده برن ماهیگیری که آراز قبول میکنه. تیمور میبینه بهار با اورن به بیمارستان اومدن که میره میپرسه کجا بودین؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۷ سریال ترکی بهار
چاعلا به بیمارستان رفته دنبال بهار تا باهم برن طبق قرارشون ناهار بخورن اما بهار که کار داره نمیتونه بره و باهم میرن تو کافه بیمارستان و قهوه میخورن چاعلا عصبی و کلافه ست و میگه آخه این چیه؟ قرار بود بریم بیرون! بعد از گذشت چند دقیقه دکتر اورن از اونجا رد میشه و با بهار حرف میزنه که چاعلا با دیدنش جا میخوره و به بهار میگه همچین دکتر جذابی اینجاست و تو باهاش کار میکنی بعد منو باهاش اوکی نمیکنی؟! بهار میگه مگه هرکی خوشتیپ و جذابه باید باهات اوکی کنم؟ سپس تصمیم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۶ سریال ترکی بهار
آقا جهان به دکتر رها زنگ میزنه و میگه بهارو کار دارم بگو بیاد. بهار تو حیاط داره میره که دکتر اورن صداش میزنه و میگه کجا میری؟ آقا جهان کارت داره کجا داری میری؟ و بهش میگه برگرد داخل. رها وقتی میخواد پاکتو باز کنه هدیه پارلارو واسه مادرش ببینه پارلا از دستش میگیره و میگه الان نه با مادرت باهم ببینین….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۵ سریال ترکی بهار
آراز با دکتر اورن رفتن به یه غذاخوری. آنجا باهم کمی حرف میزنن و آراز حالش بهتر میشه سپس دو نفر میان اونجا و ازشون میخوان تا برن فوتبال بازی کنن چون مسابقه دارن ولی دو نفر کمه آنها قبول میکنن و میره بازی میکنن. چاعلا به بهار زنگ میزنه و میگه با یه نفر دارم میرم سر قرار واسم دوعا کن خوب باشه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۴ سریال ترکی بهار
رنگین تنهایی نشسته و به زندگی که داشته فکر میکنه و گریه میکنه از طرفی بهار هم به حرف های تیمور درباره مرخصی و فاصله گرفتن از دستیاری فکر میکنه و اشک میریزه. فردای آن روز تو بیمارستان دکتر رها، اورن و تیمور میرن پیش آقا جهان تا حالشو بپرسن و وضعیتشو بهش بگن که جهان ازشون میخواد به بهار بگن بیاد اونجا. ….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۳ سریال ترکی بهار
تیمور سریعا بهار را میزاره رو تخت و بهش شوک میزنه و تا بهتر شدن حالش بالاسرش میمونه. بهار تو حالت بین هوشیاری و بیهوشیه و مدام میگه دستبند که تیمور جا خورده. تیمور به رنگین پیام میده که دستبندو دربیاره از تو دستش که رنگین عصبی میشه و حرص میخوره. رئیس بیمارستان دکتر رها میاد و به اورن و تیمور میگه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۲ سریال ترکی بهار
پارلا وقتی به خونه میره مادرش اونو دعوا میکنه که اونجا چیکار میکردی؟ پارلا میگه که برم یه خانواده ببینم میدونی چی دیدم؟ یه خانواده کامل و گرم که دور یه میز بودن و باهم غذا میخوردن چیزی که تو بهم بدهکاری! تو همیشه بهم یه خانواده بدهکاری و با گریه میره که رنگین بهم میریزه و گریه میکنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۱ سریال ترکی بهار
درباره جهان رئیس هیئت مدیره، کمیسیون پزشکی تشکیل داده شده و دکتر اِورَن نظرشو میده و با تیمور یه جورائی دوئل میکنن. دوست و همکار آراز که از بهار خوشش اومده وقتی باهاش تنها میشه دست و پا شکسته بهش میگه که ازش خوشش اومده و پیشنهاد دوستی میده بهش که بهار به بهونه کار داشتن میره.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۰ سریال ترکی بهار
پارلا به مادرش رنگین زنگ میزنه و خبر میده که رنگین میگه اصلا تکونش نده الان زنگ میزنم آمبولانس تا بیاد لوکیشن بده. سپس همگی به بیمارستان میرن و تیمور جا میخوره و به رنگین میگه اینا از کجا همو میشناسن؟ رنگین میگه از کلاس نقاشی! تیمور تعجب میکنه و میگه چی؟ اون که کلاس نقاشی نمیره!….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۹ سریال ترکی بهار
بچه جیلان به کمک بهار و رنگین به دنیا میاد ولی گریه نمیکنه ولی وقتی گریه بچه شو میشنوه خوشحال میشه ولی رنگین میگه وضعیت بچه کمی بحرانیه باید بره تو دستگاه. بهار آرومش میکنه و میگه بچه تو زود بغل میکنی دکتر اودت از رفتار بهار با بیمار لبخند میزنه.….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸ سریال ترکی بهار
مادر تیمور پیشش میره و بهش میگه میبینم کیف اصلم واسش خریدی که! مادرش میگه آره خریدم عیب نداره برای برگردوندنش لازم بود تیمور میگه اینجوری خیلی خرج کردی! مادرش میگه لازم بود عوضش آخرش خوب شد. هما میاد میگه فردا تولدمه قراره کلی هدیه های قشنگ بگیرم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷ سریال ترکی بهار
بهار وقتی تو مصاحبه قبول شده همه بهش تبریک میگن و او حسابی خوشحال شده. بهاز از بیمارستان بیرون میزنه که تیمور دنبالش میره. تو لابی تیمور ماجرای بهارو میگه و ازش میخواد که جوری رفتار نکنه که اونو میشناسه چون مادرش فامیلیشو عوض کرده و میره که آراد جا خورده….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶ سریال ترکی بهار
بهار تو فضای مجازی متوجه میشه که رنگین دوست دختر سابق تیمور هم تو همون بیمارستانی کار میکنه که تیمور اونجاست اونم ۳ ساله! بهار جا میخوره و تصمیم میگیره برای رفتن به اون بیمارستان واسه کار تو بخش رنگین درخواست بده. بهار به اداره ثبت احوال میره و با جوازی که از دادگستری گرفته درخواست میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵ سریال ترکی بهار
بهار با چاعلا تو کلاب صحبت میکنه و میگه که تیمور اومده به من کارت معلولیت داده چاعلا حرص میخوره و میگه نگفتی معلولیت من تویی! سپس باهم کمی درد و دل میکنن و از خاطراتشون باهم حرف میزنن که چاعلا میگه اگه میتونستی به عقب برگردی اون موقع چیکار میکردی؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴ سریال ترکی بهار
بهار نصفه شب میبینه تیمور تو حال خوابیده و میره سیلی بهش میزنه تیمور میگه چیشده؟ تو الان منو کتک زدی؟ بهار میگه آره چون حوصله ام سر رفته، تیمور جا میخوره و میگه یعنی فقط واسه همین سیلی زدی؟ تو حالت خوبه؟ بهار میگه آره منم امروز یه سیلی خوردم و از خواب بیدار شدم و میخوام جوری که لیاقتمه رندگی کنم….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳ سریال ترکی بهار
تیمور شب میره پیش مادرش و باهاش حرف میزنه و میگه میخوام برم عمل کنم و به بهار کمک کنم اومدم بهت بگم تو هم موافق باشی اما مادرش بهش میگه اگه نباشم چی؟ اصلا مگه تو مقصر این وضع بهاری؟! چرا باید الکی جون خودتو به خطر بندازی بری زیر تیغ جراحی هان؟….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال ترکی بهار
بهار تو بیمارستانه که مادرش میره پیشش و نگرانشه که بهار آرومش میکنه و میگه چیزی نیست. بچه هاش پیشش میرن و بهار میگه چیزی نیست زود مرخص میشم میام خونه دوباره حرصتون میدم. تیمور با معشوقه اش به پاریس رفته و تو رستوران باهم در حال شام خوردنن که میز کناریشون مرد از زنه خواستگاری میکنه….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱ سریال ترکی بهار
چاعلا با دیدن بهار میگه تو چرا انقدر خسته و داغونی؟ بهار ازش میخواد تا یکم بهش پول قرض بده تا آخر ماه بهش بده او میگه باشه بسپار به من ولی به یه شرط باید چروکاتو بسپاری به من! بهار میگه نه نمیخوام ولی چاعلا به زور میبرتش و بوتانش واسش تزریق میکنه و شروع میکنه همزمان باهاش حرف زدن و میگه تو پولداری ولی….برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.