دستمزد در دوران هخامنشیان چگونه بود؟
مسأله دستمزد در تمام تلقیاتی که از اخلاق حرفهای میشود، اهمیت بنیانی دارد. به تعبیری خواه مراد از اخلاقی حرفهای مفهوم فردگرایانه آن باشد یا سیستمی نگر و چه در رهیافت مدیریت منابع انسانی، چه در رهیافت مدیریت راهبردی، یکی از اساسیترین حقوق کارگران و کارمندان، برخورداری از دستمزد عادلانه و بسنده است. از این رو از جمله وظایف اخلاقی کارفرمای حقیقی یا حقوقی، اعطای دستمزد عادلانه و مکفی است. از روزگار باستان تا کنون مفهوم دستمزد و همچنین مفهوم حرفه در عین تداوم، گوناگونی فراوان یافته است. برای نیل به حرفه جمع این ویژگیها نیاز است: وجود سازمانهای حرفهای، داشتن استانداردی برای آموزش، تعهد، آموزش مداوم، دانش به روز، لحاظ ارزشهای اجتماعی و کدهای اخلاقی چنانکه به تلقی جامع نگرانه از اخلاق در آن حیطهی شغلی منجر شود. مسأله تحقیق حاضر تبیین مفهومی و توضیح مصداقی دستمزد در دوران هخامنشیان و نقد آن در ترازوی عدالت است.
منابع سه گانه شناخت عصر هخامنشیان:
از میان منابع مکتوب سه منبع اصلی راهگشای مورخان در شناخت عصر هخامنشیان بوده است. یکم، کتیبههای به جای مانده که بیانیههایی رسمی و حکومتی محسوب میشوند. دوم، نوشتههای مفصل مورّخان یونانی و رومی که به شدت سوی گیری دارند و تحقیقات تاریخی انحراف آنها را نشان داده است. سوم، لوحهای بی شمار گلی به ویژه لوحهای دیوانی تخت جمشید.
در کاوشهای سالهای ۱۳۱۲-۱۳۱۳ هـ ش و ۱۳۱۶-۱۳۱۷ هـ به سرپرستی باستان شناس شهیر آلمانی، هرتسفلد، پس از خاکبرداری در ناحیه شمال غربی (بارو) و جنوب غربی (خزانه) تخت جمشید حدود ۳۰ هزار لوح گلی به دست آمد که به ترتیب الواح بارو و خزانه نام گرفتند. این الواح اندازهای حدود یک کف دست دارند و بر روی گل خام نوشته و بایگانی شدهاند. پارهای از این گل نبشتهها پس از یورش اسکندر به علت گرمای شدید ناشی از آتش سوزی تخت جمشید پخته و مستحکم شدند. از این رو سر بقا و پایداری این الواح، به آتش کشیده شدن تخت جمشید توسط اسکندر است. گویا عدو سبب خیر شده و اطلاعاتی عینی، دقیق و مستند را تا روزگار ما کشانده است. بخشی از این الواح، گِل نگاشتهاند نه گِل نبشته. به تعبیر دیگر تعدادی از این الواح فقط حاوی نگارهاند و متنی را بر روی آنها نمیتوان شناسایی کرد.
بررسی این گل نبشتهها نشان میدهد که تاریخ نگارش الواح بارو به سالهای ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد یعنی سالهای سیزدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش بزرگ برمیگردد. الواح خزانه نیز در فاصله سالهای ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد یعنی در هنگامهی سی امین سال سلطنت داریوش بزرگ تا هفتمین سال پادشاهی اردشیر یکم نگاشته و نوشته شدهاند. این مهم بیانگر فراگیری الواح در دوران هخامنشیان است. از این رو بررسی و خوانش الواح میتواند اطلاعات درخوری از آن دوران به دست دهد.
پس از کشف لوحههای گلی به دلیل آن که امکان خوانش آن در ایران وجود نداشت، این الواح جهت پژوهش به دانشگاه شیکاگو فرستاده شدند. دو شاگرد هرتسفلد یعنی جرج کامرون و ریچاردهالوک تحقیق دربارهی الواح را آغاز کردند. نخست کامرون در سال ۱۹۴۸ با بررسی پارههایی از الواح، کتابی را با نام لوحهای خزانهی تخت جمشید (۶) منتشر کرد و سپسهالوک بررسی حدود ۲۵۰۰ لوح از الواح بارو، کتاب الواح باروی تخت جمشید را در سال ۱۹۶۹ به طبع رساند. هالوک همچنان به پژوهش خویش ادامه داد و ۸ سال بعد، خبر از خوانش حدود ۳۰۰۰ لوح دیگر داد که البته اجل مهلتش نداد. پس از او نیز همتی در خور، کارش را پی نگرفت.
الواح بر خلاف کتیبهها که بیانیه و گفتارهای رسمی حاکمان به شمار میآیند، برای عموم تنظیم نشده بوده بلکه در واقع اسناد داخلی و حسابداری کارکنان تخت جمشید و به بیان دیگر یک بایگانی اداری به شمار میرفتهاند. الواح گلی، بازگوکنندهی رویدادهای رسمی و حکومتی نیستند بلکه در کنار آگاهیهای فراوان دیوانی و اداری اطلاعات در خوری از زندگی روزمره و روزگار مردمان عصر هخامنشی در اختیار ما میگذارند. هر چند این الواح مورد نظر در تخت جمشید پیدا شدهاند امّا از حوزهی بزرگ پارس و ایلام سرچشمه گرفته و برخی نیز عملاً در شوش نوشته شدهاند.
از طرف دیگر از آنجا که این الواح، بر خلاف کتیبهها به قصد تبلیغ و کسب مشروعیت و تأثیرگذاری بر افکار عمومی تنظیم نشدهاند، ارزش استناد پذیری فراوان دارند و از این رو در بررسی دوران هخامنشی، بر کتیبهها و آثار مورخین روم و یونان مقدمند و بسیاری از آنها را تصحیح میکنند. به طور نمونه به رغم عقیده مرسوم مورخین، این الواح نشان دادند که یونانیان در ساخت تخت جمشید نقشی نداشتهاند. همچنین گل نبشتهها حکایت گر آنند که نظام گاهشماری خورشیدی- مهی چگونه بوده است. بسیاری از نامهای جغرافیایی همچون شیراز و نیریز نیز در این الواح به چشم میخورد. در این الواح به کارگرانی از تبارها و کشورهای مختلف اشاره شده است که در حال ساخت پیکرهها و برجسته نگاریهای تزئینی تخت جمشید بودهاند و از این لحاظ میتوان این متون را با مضمون سنگ نبشتههای یادبودی کاخ داریوش که به مشارکت اقوام مختلف در بنای سازههای شاهانه شوش اشاره دارند، مقایسه کرد.
با کشف الواح گلی این فرضیه که قصرهای تخت جمشید همچون اهرام مصر با ظلم و بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده است، رد شد. و امروز دانستهایم که کارگران و کارمندان تخت جمشید، دستمزد میگرفتهاند. به نظر میرسد بررسی نظام دستمزد پاداش کارگران و کارمندان بر حسب این الواح بتواند گرهی را از فروبستگیهای تاریخ ایران باستان بگشاید و طرحی نو در نهضت و فرهنگ آن روزگار در اندازد.
تحلیل مفهوم دستمزد
دستمزد و پاداش عناصر اصلی ساماندهی محیط کار به شمار میروند. مدیریت حقوق و دستمزد و سیستم پرداخت قدمتی دیرین دارند و همزاد مفاهیمی همچون حرفه و کار محسوب میشوند. در دو دههی اخیر مفهوم جبران خدمت جایگزین واژهی حقوق و دستمزد شده است و در پی آن است، معنایی ژرفتر را اشاره کند. مفهوم جبران خدمت به کلیه حقوق و مزایای نقدی، غیر نقدی، مزایای متأثر از ویژگیها و تناسب شغلی و سرانجام شرایط محیط کار در مقابل خدمت مدیران و کارکنان اطلاق میشود.
در نگرشی سنتی جبران خدمات تنها از طریق پرداخت حقوق و دستمزد و مزایای نقدی و جنسی صورت میگرفت، امّا در نگرش نوین، کیفیت زندگی کاری که در برگیرندهی مزایای غیر مستقیم مالی و غیر مالی است نیز مورد توجه قرار میگیرد. به تعبیر دیگر در نگرش نوین، مسائلی همچون وجود نمادهای مقام و منزلت، توازن میان جبران خدمات ثابت و متغیر، عدم تبعیض جنسیتی، و فراهم کردن فرصت یکسان برای شناخته شدن، امکان استفاده از موقعیت کاری نیمه وقت، دریافت حقوق بدون حضور در محل کار در موارد خاص، پرداخت به موقع دستمزد، پیش بینی پذیری نظام جبران خدمات در قبال پاداش و دستمزدها؛ به عنوان مقومات انصاف و عدالت در جبران خدمات به حساب میآیند.
گابریل مارسل اگزیستانسیالیت فرانسوی، بر این باور بود که آدمیان را نباید به یکی از کاردکرهایشان فروکاست. به تعبیر مارسل کارمند بانک مجموعهای است از احوالات فردی و اجتماعی و از این رو باید او را یکپارچه دید. نگاه تحویل نگرانه کارمند بانک را به دستگاه شمارش پول تبدیل میکند و خدمت او را نیز با همین تلقی جبران میکند.
تحلیل محتوایی دستمزد عالانه
به نظر میرسد پیش فرض امروزین مدیریت منابع انسانی چنین است و به همین سبب تعریف جدیدی از دستمزد و پاداش با نام جبران خدمات ارائه شده است. از سوی دیگر با این تلقی دستمزد و پاداش عادلانه معنایی دیگر یافته است. امروزه طرح پاداش و جبران خدمات مبتنی بر نظام مدیریت عملکرد تهیه میشود که با «نظام پرداخت هماهنگ» تفاوت بنیادی دارد. اگر به همه کارکنان مزایای مشابهی داده شود در آن صورت چنین فرض میشود که همگان نیازهای همسان و کیفیت عملکردی مشابه دارند (فرضی که در مورد قانون نظام پرداخت هماهنگ صادق است). به نظر میرسد دستمزد عادلانه معنایی ژرف تر هم بتواند بیابد. چرا که جبران خدمات و پاداش مستلزم رابطهی معقول با عملکرد است و کارکنان باید اطمینان یابند که مقدار پرداخت با میزان فعالیت آنها متناسب است.
وضعیت دستمزدها در گل نبشتههای تخت جمشید
هاید ماری کخ ایران شناس شهیر آلمانی وضعیت دستمزدها را در دوران هخامنشی بسیار غنی و از جهاتی مدرن حتی پیش رفتهتر از امروز ارزیابی میکند. از آنجا که پارهای از الواح، اسناد اداری داخلی به شمار میرفتهاند، شاید نور بیشتری بر مسئله دستمزدها و پاداش و حسابرسی بیفکند و تاریکی تاریخی را بزدایند.
۱) پرداخت جنسی:
مزد کارگران در ابتدا عموماً به صورت جنسی پرداخت میشده و پایهی اصلی آن جو بوده است. جو غذای اصلی مردمان آن روز را تشکیل میداده و اهمیتی هم تراز با برنج یا گندم در روزگار ما داشته است. حداقل مزد یک فرد، سه «بن» جو در ماه بود. یک بن ده «دقه» و هر «دقه» حدود یک دهم لیتر محسوب میشده که از آن نیم کیلو نان حاصل میآمده است.
۲) برابری مزد کارگر خدمتکار و آزاد:
مزد کارگر خدمتکار و آزاد برابر بوده است. در برخی اسناد حتی مزد کارگران آزاد کمتر است. پژوهش بیشتر نشان میدهد که آن به خاطر پایین بودن سن ایشان بوده است. به نظر میرسد دستمزد با افزایش سن مرتبط بوده و خدمتکار یا آزاد بودن کارگر تأثیر کمتری بر میزان دریافتی داشته است. پایینترین سطح حقوق یعنی ۳۰ لیتر جو در ماه به خدمتکارها و پادوها تعلق میگرفته که البته با دستمزد کارگران خارجی برابری میکند. به طور دقیقتر حداقل دستمزد را کارگران خزانه، نخ ریسها، چوب کارها، نجارها، ظریف کارها، زرگرها، روغن سازان، آب میوه گیران و پسر بچههای پارسی که از نبشتهها رونبشته تهیه میکردند (به تعبیری استنساخ میکردند)، دریافت میکردهاند.
۳) اضافه درآمد:
همه کارگزارانی که حداقل جیره را میگرفتند به عناوین و مناسبتهای مختلف، «اضافه درآمد» داشتهاند. به طور منظم و پیش بینی پذیر هر دو ماه یک بار به ایشان پاداش داده میشده که شامل یک لیتر جو و نیم لیتر آب جو بوده است. آب میوه گیران و بانوان خیاط نیز پاداش درخوری میگرفتند که شامل یک بز یا گوسفند برای هر۳۰ نفر بوده است. (۲۰) این پاداش بیش از آنکه ارزش مادی داشته باشد، مشوق فعالیت جمعی بوده و کارگران را همبسته میکرده است. به این پاداشها باید کمک مخصوص شاهانه را نیز افزود. کمک شاهانه عبارت است از یک لیتر آرد جوی اعلا و یک لیتر جوانه خشک جو که هر ۳ ماه پرداخت میشده است. شراب ترش نیز جز عطایا بوده است. به طور مثال خوانش یک لوح نشان میدهد یک ۱۶۱ نفری از کارگران سالانه ۵ لیتر شراب ترش گرفتهاند.
۴) کمکهای شاهانه:
کمکهای شاهانه نیز مخصوص کارگران ساده بود که حداقل دستمزد را میگرفتهاند. کارگران شاه و همسرانش، کارگران ارگ، خزانه داری، نقاشان ساختمان، آب میوه گیران، بانوان کارگر در امور کشاورزی، بانوان خیاط و اغلب کارگران خارجی ازلیکیه، تراکیه، کاری و سغدی جزو کارگران ساده به شمار میرفتهاند. آنان به دلیل دستمزد پایینترشان مشمول پاداش و کمک شاهانه میشدند که البته پیش بینی پذیر و منظم بود. این پاداش منطبق با نظام هماهنگ نبود بلکه بر حسب نظام مدیریت عملکرد تنظیم شده بود. به طور مثال پسر بچههای پارسی که استنساخ میکردند علاوه بر حقوق و پاداش، ماهی نیم لیتر، شراب نیز به عنوان کمک شاهانه دریافت میکردهاند که در یک مورد به خاطر کیفیت بهتر کار، پسر بچهای یک لیتر دریافتی دارد. علاوه بر این اضافه پرداختها و کمکهای شاهانه، جیرهای وجود داشت که به آن پیش کشی میگفتهاند.
۵) پیش کشی در سختی کار:
پیش کشی در موارد و مواقع سخت و سنگین به صورت یک باره و یا مستمر پرداخت میشد و به طور مثال مادران تا پنج ماه پس از وضع حمل جیرهی پیش کشی ویژهای میگرفتند که میزان آن به جنسیت کودک بستگی داشته است. برای نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه ۱۰ لیتری آب جو، ۲۰ لیتر جو، گندم و آرد و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار دریافت میشد. به تعبیری الواح مربوط به جیرهی مادران وضع حمل کرده را میتوان معادل فیش حقوقی مادرانی دانست که دوران مرخصی پس از زایمان را میگذرانیدند. علاوه بر این، زنانی که در قالب پرستار یا قابله انجام وظیفه میکردند نیز، به این دلیل دستمزد میگرفتهاند. الواح مذکور نشان میدهد که نظام دستمزد بر مبنای جبران خدمات مالی غیر مستقیم و حفظ کرامت مادران تنظیم شده است.
کارگران کارهای سنگین نیز جیره پیش کشی دریافت میکردند. به عنوان نمونه یک گروه ۳۰ نفری هر کدام در ماه یک لیتر غله گرفتهاند. به صراحت در الواح آمده است که جیرهی پیش کشی کارگران کارهای سنگین به خاطر سختی کار پرداخت شده است. جیرهی پیش کشی کارگران کارهای سنگین همسان بوده است و تبعیض و تفاوتی در پرداخت به اعضای یک گروه وجود ندارد. مثلاً ۱۰۰ نفر از کارگران خزانه داری هر کدام یک لیتر شربت در ماه دریافت کردهاند و یک گروه ۹۰ نفری نیز در همین مدت یک لیتر شربت و یک لیتر جو گرفتهاند.
۶) اختلاف دستمزد:
در برخی الواح، اختلاف دستمزد در میان یک دسته کارگر وجود دارد. متن الواح روشن میکند که این تفاوت، به خاطر تفاوت مهارتهای اعضای آن دسته است. به طور مثال در گل نبشتهای اهمیت پرداخت جو به کارکنان یک کارگاه خیاطی به چشم میخورد که در آن از بالاترین تا پایینترین حقوق ثبت شده است. پایینترین حقوق مربوط به کودکان است که البته حقوقشان نسبت به سن آنها طبقه بندی شده است. ۲ پسر و ۵ دختر بچه هر کدام ۵ لیتر جو، ۶ پسر و ۵ دختر هر کدام ۱۰ لیتر جو و ۲ پسر و یک دختر هر کدام ۱۵ لیتر جو بر حسب سن و مهارت بیشتر دریافت کردهاند.
تاکنون به گروههایی اشاره شد که حداقل دستمزد را میگرفتهاند و البته با ساز و کارهای جبرانی همچون پاداش، کمک شاهانه و جیره پیش کشی دریافتی افزونتری پیدا میکردهاند. شاید فقط کودکان و کارآموزان حقوق کمتری از ایشان دریافت کرده باشند. از آنجا که همه اعضاء خانواده برای یک کارفرما کار میکردهاند، همسر و فرزندان نیز یاریگر پدر خانواده بودهاند. کودکان تا پیش از بلوغ در کنار پدر کار میکرده و البته از کارفرما، حقوق میگرفتهاند. این دستمزد را «ردهی پیش تعرفهای» نامیدهاند. در یکی از الواح نیز کارگری ۲۰ لیتر جو یعنی ۱۰ لیتر کمتر از حداقل دستمزد دریافته کرده است که خوانش دقیق لوح نشان میدهد، او در دورهی کارآموزی است.
قایل شدن حقوق برای کارآموز و برای کودکی که وردست پدر کار میکند نشان میدهد، نظام دستمزد در عصر هخامنشیان بر پرورش نیروی انسانی متناسب و ایجاد انگیزش جبران خدمات ولو در قالب کودک یا کارآموز مبتنی بوده است.
۷) برابری دستمزد زن و مرد:
الواح گلی به وضوح بیانگر دستمزد برابر زن و مرد برای کار واحدند. مثلاً زنان و مردان که به کارهای هنری و بسیار ظریف مشغول بودهاند مزد برابری میگرفتهاند. در خزانه شیراز در سال ۴۹۴ پ.م ۲ مرد و ۵۱ زن و همان سال در خزانهی رخا ۷۵ زن و تعداد اندکی مرد به کارهای هنری دستی مشغول بودهاند و همه ماهانه ۴۰ لیتر جو گرفتهاند. در برخی گل نبشتهها حقوق زنان به خاطر کار نیم وقت کمتر است. میزان مهارت و کارآیی و به طور ویژه در مورد زنان، نیمه وقت یا تمام وقت، بر میزان حقوقها اثر میگذارده است. هنگام مرخصی زایمان زنان حقوق کمتری دریافت میکردهاند. پنج ماه پس از زایمان مرخصی زایمان پایان مییافت و آنان دوباره به سرکار خود باز میگشتهاند.
تحقیق هاید ماری کخ نشان میدهد که بر حسب گل نبشتهها و گل نگاشتهها درمییابیم مهد کودکهایی وجود داشته است که مادر، بچه را به آنها میسپرد و خود به سر کار میرفته است.
شاید شگفت انگیز باشد که دریابیم در گل نبشتهها بالاترین حقوق در میان مردم عادی یعنی ۵۰ لیتر جو از آن بانوان بوده است. سرپرست زن خزانهی پیته نه حقوق و پاداشی معادل ۵۰ لیتر جو و ۳۰ لیتر شربت دریافت میکرده است. در همان خزانه پس از او یک مرد ۴۰ لیتر جو و ۲۰ لیتر شربت و سه زن ۴۰ لیتر جو و ۱۰ لیتر شراب دریافت میکردهاند.
پس از بانوان مدیر، قضات، پاسبانها، نیزهدارها، سربازها، راه بلدها، شتربانها، پیکهای تیزرو، تقسیم کنندگان جیره، آشپزها، نگهبانان انبارهای میوه و سر کارگران هر کدام در ماه ۴۵ لیتر جو و ۳۰ لیتر شراب دریافت میکردهاند. (۳۱) مأمورین وصول مالیات، نگهبانان خزانه، مردانی که پالتورهای خیلی ظریف میدوزند، نقره کاران، زرگران، چوب برها، سفیرها، منشیهای بابلی و تهیه کنندگان کتیبهها نیز ماهانه همان ۴۵ لیتر جو را میگرفتهاند امّا مقدار شرابشان نصف ردیف قبل یعنی ۱۵ لیتر در ماه بوده است. بازرسان و مأموران مالیاتی، مأموران کنترل، نگهبان خزانه، مأموران تهیه و خرید، پیکهای تیز روی ویژه، متخصصان باغداری و … نیز ۶۰ لیتر جو و ۱۰ لیتر شربت دریافت میکردهاند که البته از حقوق بانوان مدیر بیشتر است ولی این گروهها در طبقه عمومی قرار نمیگرفتهاند و مشاغلی حساس و خاص داشتهاند.
ممکن است در برخی الواح دستمزدهای بسیار بالا برمیخوریم. بالاترین میزان دستمزد در تمام سازمان گسترده هخامنشیان را رئیس تشریفات میگرفته است که بر هسته مرکزی حکومت نظارت میکرده است. حقوق ماهانه او ۵۴۰۰ لیتر جو، ۲۷۰۰ لیتر شراب و ۶۰ رأس بز یا گوسفند بوده است. در میان الواح باز هم به دستمزدهای بالا مواجه شویم. پدر زن داریوش که نیزهدار او نیز بوده، حقوقی مشابهی دریافت میکرده است. دقت در الواح نشان میدهد که دستمزد و جیرهی بلند پایگاه مصرف شخصی آنها نبوده است و اگر ایشان تقاضای خدمتکار بیشتر میکردند خود باید متکلف پرداخت دستمزد آنها میشدند.
۸) دستمزد حیوانات:
جالب ترینِ این گل نبشتهها، شاید ۱۵۲ لوحی باشد که به دستمزد حیوانات میپردازند. ۱۲۹ متن دربارهی دستمزد معمول حیوانات است. این الواح، جیرهی اسبهایی را توضیح میدهد که غذا حمل میکردهاند. (۳۳) به این اسبها یک ماه آذوقه گندم اختصاص داده میشده است. ۲۳ لوح نیز به دستمزد ویژه حیوانات میپردازد که ۱۱ متن به تامین مقادیر اندک شراب برای اسبها اشاره میکند و ۱۲ متن نیز تأمین شراب برای دامها را تأکید میکند. (۳۴)
۹) دستمزد نقدی:
به تدریج در دوران خشایار شاه و ابتدای حکومت اردشیر اول (۴۲۴-۴۶۵ پ.م) دستمزد نقدی به دلیل عدم تبعیضی احتمالی که در دستمزد جنسی ممکن است وجود داشته باشد، فراگیر شد. (۳۵) لوحی به زبان بابلی جدید به ۸ کارمند بلند پایه ایرانی که برای ماموریتی عازم بابلی شده بودهاند اشاره میکند. آنها برای مخارج راه نقره گرفتهاند.
۱۰) حسابرسی و نظارت بر پرداخت دستمزد:
نظارت بر پرداخت دستمزد همیشه با روحانیان بوده است. (۳۶) این گروه برای نظارت معتمدتر از دیگران به نظر میآمدهاند. علاوه بر این، سیستم بازرسی دقیقی حسابرسی و بررسی دستمزدها را به عهده میگرفته است. الواح نشان میدهد که حسابرسان پس از بایگانی همه اسناد، به صورت دو ماهه و نیز سالانه، گزارش دقیقی تهیه میکردهاند. این گزارش به استحضار آتش ریز که مقام رسمی روحانی بود، میرسید و او با مُهر خود مسئولیت صحت صدور سند نهایی را به عهده میگرفت. یک حسابرسی ویژه هم وجود داشت که مسئولیت همه حسابهای یک حوزه را به عهده میگرفت و در نخستین ماههای سال بعد، همه ترازنامههای سال قبلی را بررسی میکرد. در پارهای از الواح، حسابرسی ویژه نام حوزه را نیز فاش میکرد. در نمونهای، حسابرسی به نام مسیکه نوشته است: «این حسابرسی را برای سالهای ۱۸ و ۱۹، مسیکه در سال ۱۹ به انجام رسانده است».
البته جالب اینجاست که مسیکه به خاطر کار زیاد نتوانسته است شخصاً همه موارد را کنترل کند و صادقانه قید کرده است «ذخیرهی نگهبانان انبار را در مکنهی خودم ندیدم. حسابرسی را بر اساس گفتههای نگهبانان انجام دادم». (۳۹) پس از حسابرسی ویژه، یکبار دیگر نیز همه چیز کنترل میشده است. در تسویه حساب میوه آبادی به نام ندینیش که باز توسط مسیکه صورت گرفته است، یکبار دیگر تاکید شده است: «حساب سال ۲۲ را در ماه دوم سال ۲۳، هر سه ماه کنترل کرده است».
گویا هر حسابرسی ویژه در نهایت، کار حسابرسان ویژه دیگر را کنترل میکرد. در لوحی که اکنون در موزهی تخت جمشید نمایش داده میشود، مردی به نام مرنتشانه که سمت کنترل حسابرسی داشته و اسناد فراوانی از او به جای مانده است، خطاب به مردوکه که کارمندی بلند پایه و مسئول دریافت مالیات است، نامهای مینویسد و ابراز میدارد که کارمندی به نام هرمایه را جهت بازرسی از بخشهایی از عیلام که خود نتوانسته است به آنجا برود، اعزام کرده است و از مردوکه میخواهد تا برای هر مایه گندم و شربت آماده کند. در برخی از این اسناد مرنتشانه با کارمندان سهل انگار در کشاکش است که چرا اسناد درآمد را دیر به دست او رساندهاند.
نتیجه
بررسی نظام جبران خدمت در دوران هخامنشی نشان میدهد که دستمزد و جیره طبقه بندی میشد و هرکس به نسبت مهارت و میزان کار حقوق دریافت میکرده است. حقوق پایینتر کارگران ساده با ساز و کارهایی همچون پاداشهای روزانه، ماهانه، کمک شاهانه- به خصوص در زمان داریوش- و اضافه حقوق سختی کار جبران میشده است. و ایشان درآمدی افزونتر مییافتهاند. به کارگرانی که شرایط کار سخت داشته کمکهای فراوانی تعلق میگرفته است. زنان، مرخصی پس از زایمان داشته و پرستاران و قابلههای آنان نیز مشمول پاداش و دستمزد میشدهاند. حقوق زن و مرد برای کار یکسان برابر بوده است. زنان میتوانستهاند ساعات کار کمتر و یا به عبارت دیگر کار نیمه وقت داشته باشند. زن و مرد از امکانات کارآموزی و ارتقاء شغلی یکسان بهره مند میشده و البته در میان مردم عادی بانوان مدیر بیشترین حقوق را دریافت میکردهاند. از طرفی همه اعضای خانواده نیز دستمزد میگرفتهاند.
بررسی نظام حسابرسی و پاداش نیز نشان میدهد که جبران خدمات کارمندان و کارکنان عصر هخامنشی مبتنی بر نظام مدیریت عملکرد بوده است. توازن میان جبران خدمات ثابت و متغیر همچون جبران دستمزد کارگران ساده با پاداش و کمک شاهانه، استفاده از پرداخت مبتنی بر گروه در مقایسه با پرداخت مبتنی بر مزد و ترکیب مناسب جبران خدمات مادی و غیر مادی همچون مهدکودک و پرستار برای نوزاد مادر شاغل اهمیت به نمادهای منزلت و مقام همچون مادر و پیشکسوتان و امکان استفاده از موقعیت کاری نیمه وقت، پرداخت بدون حضور در محل کار همچون مرخصی پس از زایمان، ارائه دستمزد به کودکان و کارآموزان در قبال انجام کار، پیش بینی پذیری نظام جبران خدمات در قبال دستمزدها و پاداشها نشان از دستمزد عادلانه و منصفانه کارمندان و کارگزاران تخت جمشید دارد.
واقعا ایم اراجیف رو که فرمودید مردم باور میکنن مگه اصلا تخت جمشید تکمیل شده بود که اسکندر کبیر اون رو سوزونده باشه مگه نمیدونید سازمان نظام مهندسی کشور تاید کرده که این سازه (تخت جمشید) هیچوقت تکمیل نشده ومو د بهره برداری نگرفته شما ملت رو چه فرض کردین