خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده را مطالعه میکنید. همراه ما باشید. «پنهانم کن» (Sakla Beni) یک سریال درام تلویزیونی ترکی است که اولین قسمتش در تاریخ ۲ نوامبر ۲۰۲۳ اکران شد. این سریال محصول «تصاویر OGM» است و کارگردانی آن برعهده‌ی «ندیم گوچ» می‌باشد. فیلمنامه‌ی این اثر توسط «ارماغان گولشاه» و «نرگس اوغلو آک‌اوغلو» نوشته شده است. بازیگران اصلی سریال نیز «اوراز کیگیلاراوغلو»، «جمره بایسل» و «آسوده کاله‌بک» هستند. پخش “پناهم ده” از تاریخ ۲۲ اردیبهشت سال ۱۴۰۳ روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ در جدول پخش جم تی وی و یه ساعت بعد از جم تی وی پلاس قرار گرفته است. علاقه‌مندان به این سریال می‌توانند در صورت از دست دادن قسمت‌های آن، تکرار آن را در ساعات ۰۰:۰۰، ۱۲:۰۰ و ۱۷:۰۰ روز بعد از همین شبکه (جم تی وی) تماشا کنند.

قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده
قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده

خلاصه داستان سریال ترکی پناهم ده

مته و ناز، فرزندان خانواده‌های ثروتمند و بانفوذ، با یک قول دوران کودکی به هم پیوند خورده‌اند. ریشه این قول به حادثه‌ای تلخ برمی‌گردد که در آن، معصومیت ناز به خطر افتاد و خانواده‌ی مت حمایت بی‌دریغی از او کردند. با بزرگ شدن، رابطه‌ی آن‌ها به یک ترن هوایی از بحث‌های داغ و آشتی‌های پرشور تبدیل می‌شود. مته که عهد بسته است به قول دوران کودکی‌اش وفادار بماند، برای ازدواج با ناز از تحصیل در خارج از کشور بازمی‌گردد. با این حال، سرنوشت زمانی تغییر می‌کند که او با اینجی، خدمتکار وفادار ناز، برخورد می‌کند. اینجی که پس از گذشته‌ای پر از مشکل، در خانه‌ی ناز خانواده‌ای برای خود پیدا کرده است، به طور ناخواسته به یکی از شخصیت‌های محوری درام تبدیل می‌شود.

مته و اینجی هر دو زخم‌های مشابهی از گذشته‌ی خود دارند و کشف می‌کنند که ارتباط عاطفی آن‌ها عمیق‌تر از چیزی است که در ابتدا فکر می‌کردند. این درک باعث پیچیده‌تر شدن احساسات گیج‌کننده‌ی مت می‌شود و او را بین دو زن گرفتار می‌کند. رقابت‌های پنهان میان خانواده‌های آن‌ها که آکنده از رازهای پنهان، روابط پنهانی و مشکلات شخصی است، بر این داستان عاشقانه سایه می‌افکند. این پویایی‌های خانوادگی لایه‌هایی از تنش را به درام در حال شکل‌گیری اضافه می‌کند و شخصیت‌ها باید با دروغ و دسیسه دست و پنجه نرم کنند.با تیره‌تر شدن رابطه‌ی مته و ناز با سوءظن و حسادت، داستان به کاوش در پیچیدگی‌های عشق، اعتماد و رقابت در زندگی درهم‌تنیده‌ی آن‌ها می‌پردازد.


 

قسمت ۴۶ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۶ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۶ سریال پناهم ده

ناز تو اتاقش نشسته و بهم ریخته از وضعیتی که پیش اومده که اوزان رفته پیشش و سعی میکنه با حرفاش اذیتش کنه و میگه دیگه اینیجلا پرنسس این خونه میشه تو سیندرلا میمونیا ولی جایگاه اصلیتو میدی به اینجیلا اون تیپ میزنه خوش میگذرونه با دوستاش میره بیرون تو باید بچه بزرگ کنی ناز عصبی میشه و اتاقش بیرونش میکنه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۵ سریال پناهم ده

اینیجلا که شوکه شده به مادربزرگش میگه من الان چی شنیدم؟ حقیقت داره؟ مادربزرگش ازش میخواد باهم حرف بزنن تا شاید درک کنه که چرا پنهان کرده بوده. اینیجلا با عصبانیت از خونه بیرون میزنهمته سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه. ممتاز از مته میپرسه باباتو چیکار میکنی؟.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۴ سریال پناهم ده

گولتن بعد از کمی حرف زدن با جمیل با اینجیلا به خانه میره. مته به داخل میره و به جمیل میگه باز واسش دروغ بافتی؟ او میگه نه حقیقتو گفتم مته میگه تو چه دردسری افتادی؟ او واسش تعریف میکنه ماجرارو که مته میگه به من ربطی نداره وضعیتت ولی نترس نمیزارم اینجا بمیری. ناز و قدیر باهم نشستن و قدیر از حرف زدنش بهش ناز میگه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۳ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۳ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۳ سریال پناهم ده

ناز با عصبانیت امینه را صدا میزنه و بهش میگه که به ذهنت نمیرسه که باید واسم آب بیاری؟ سپس میپرسه حال پدربزرگش چجوریه؟ امینه میگه هنوز عصبانین و آروم نشدن، ناز بهم میریزه و میگه چجوری باید از دلش دربیارم! او به در اتاق پدربزرگش میزنه و اجازه میخواد بره داخل که هاتف درو روش قفل میکنه ناز بغض میکنه و از اونجا میره.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۲ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۲ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۲ سریال پناهم ده

آینده، ضیاء یه مهمونی ترتیب داده تو خونه اش و خانواده هاتف را هم دعوت کرده سر میز شام میگه که یه مهمون ویژه دارم و بعد از چند دقیقه عفیفه به اونجا میاد. هاتف با دیدنش جا میخوره و عفیفه شروع میکنه به تعریف کردن خاطرات گذشته و بهش میگه که وقتی رفتم حامله بودم هاتف با خوشحالی میگه یعنی الان یه پسرم دارم؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۱ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۱ سریال پناهم ده

ناز حاضر شده و میخواد بره بیرون با عجله که ضیاء میبینتش و درباره گردنبند میپرسه سپس بهش میگه که به طلافروشی ها سپردم عکس گردنبندو هم فرستادم ناز تشکر میکنه و میبوستش و میره. اینجیلا به خانه رفته و به مادربزرگش طلاهاشو میده و میگه مشکلم حل شد دیگه لازم نبود اینارو بفروشم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۰ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۰ سریال پناهم ده

مته به اسراء زنی که تو خونه جمیل پدرش بود میگه جمیل کجاست او میگه نمیدونم به خدا من از چیزی خبر ندارم! مته کلافه میشه که اینجیلا ازش میخواد بره آشپزخانه اونارو تنها بزاره سپس با اسراء صحبت میکنه و میگه من شمارو خیلی خوب درک میکنم سپس از حال روز مته بهش میگه که یه امید کوچیک نسبت به پدرش داشت…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۹ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۹ سریال پناهم ده

جمیل با دیدن مته از اونجا فرار میکنه و میره. مته میره پیش اینجیلا و میگه اینجا چخبره؟ اینجیلا با گریه بهش ماجرارو میگه و استرس میگیره که نمیدونم الان میره به ناز بگه و عکسارو واسش میفرسته یا نه! اون از ما خبر داره ازمون عکس گرفته بوده! مته جا خورده و میگه تو چقدر بهش پول دادی؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۸ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۸ سریال پناهم ده

پدر مته مدام به اینجیلا پیام میده و بهش فشار میاره که اینجیلا بهم ریخته که گوشیش میوفته رو زمین و با قدیر باهم میرن پایین تا گوشیو بردارن که سرشون میخوره بهم. اینجیلا از شدت فشار روحی میزنه زیر گریه که بدیر جا میخوره و میگه انقدر محکم زدم؟ ببخشید و سعی میکنه آرومش کنه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۷ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۷ سریال پناهم ده

صبح زود پدر مته به اینجلا پیام میده او با دیدن پیام به هم می‌ریزه. اون وقتی پیش ناز میره طبق معمول ناز شروع می‌کنه به تحقیر کردنش سپس بهش میگه اگه تو جای من بودی و از اول به دنیا اومدنت همه چی داشتی چیکار می‌کردی؟ او میگه همه جای دنیا رو می‌گشتم ناز می‌پرسه دیگه چی!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۶ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۶ سریال پناهم ده

ناز به خانه رفته و به حرفای مادرش و حرف های اخیر اینجیلا که با جرأت حرف میزده فکر میکنه و اشک میریزه که مته میره پیشش و میگه چیشده؟ گریه کردی؟ ناز به خودش میاد و میگه نه بابا حواسم نبود چیزی نیست با مامانم بگو مگو کردم و سراغ اینیجلارو میگیره که مته میگه نمیدونم کجاست ازم جدا شد نپرسیدم کجا میره!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۵ سریال پناهم ده

عفیفه و مادر قدیر وقتی با فیلیس روبرو میشن بعد از کمی حرف زدن فیلیس بهشون میگه که من هرکاری میکنم که زودتر عروسی اینجیلا و قدیر گرفته بشه اصلا مراسم عروسیو خودم هزینه میکنم فقط بعد از ازدواج اینجیلارو ببرین دوزچه باید از اینجا بره و دختر خودشو بهونه میکنه که می‌خواد از ناز دور باشه……. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۴ سریال پناهم ده

خانواده ناز یه طرف رستوران نشستن و خانواده مته یه طرف دیگه که بینشان پرده ست و از همدیگه خبر ندارن که یکدفعه صدای همو میشنون و جا میخورن آنها وقتی همدیگرو می‌بینند جا میخورن و شروع می‌کنند به بحث کردن با همدیگه که اگه می‌دونستیم شما هم اینجا بودین نمی‌اومدیم دعوا داره بالا می‌گیره که ناز بهشون میگه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۳ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۳ سریال پناهم ده

اینجیلا تو خونه در حال آماده کردن دمنوش گلتن هست که حالش بد میشه و رو زمین میوفته فخرالنساء بالاسرشه و مدام صداش میزنه. وقتی به هوش میاد میره تو اتاق گلتن که مته به اونجا میره و حالشو میپرسه که چیشده انگار فشارت افتاده بوده آره؟ اینجیلا میگه چیزی نیست حتما از گرسنگی بوده..…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۲ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۲ سریال پناهم ده

اوزان به ناز زنگ می‌زنه و می‌گه من چیکار کنم؟ پدربزرگ پیله کرده که با اینجیلا صحبت کن چه جوری از این بازی عشق و عاشقی بیام بیرون؟ ناز از حرص خندش می‌گیره و میگه تو نگران چی؟ بالاخره به چیزی که خواستی رسیدی دیگه خلاص شدی اوزان میگه ولی من کلی بدهی دارم توام سر من کلاه گذاشتی و خونه رو نمیدی.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۱ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۱ سریال پناهم ده

مته میره پیش مادرش و باهاش حرف میزنه. او بهش میگه که یه دکتر پیدا کردم که آنلاین ویزیتشو انجام میده لازم نیست از خونه بیرون بیای مادرش گولتن از حرف های او میترسه و میگه من این حرفا و نگاهو میشناسم تو می‌خوای منو ترک کنی بری! مته آرومش میکنه و میگه نه من جایی نمیرم بهت قول میدم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۰ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۰ سریال پناهم ده

فسون بهش برخورده و داره وسایلشو جمع میکنه تا از اونجا بره که بلکین پیشش میره و باهاش حرف میزنه تا آروم بشه و ازش می‌خواد دست نگه داره حق با اونه ولی باید قبول کنیم امشب پدرمون اشتباه کرد و بغلش میکنه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۹ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۹ سریال پناهم ده

سر میز صبحانه دوباره بحث اوزان و اینجیلا پیش میاد که فسون مخالفت خودشو اعلام میکنه و میگه این نمیشه! من راضی نیستم! هاتف حرف میزنه و از اوزان حمایت میکنه و در آخر حرفاش به اوزان میگه به اینجیلا بگو شب بیاد اینجا شام مبرا هم میاد سر میز میشینه باید تکلیف قدیرو مشخص کنیم.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۸ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۸ سریال پناهم ده

اینجیلا با ناز به همراه اوزان و فسون میخوان برن پیش دکتر برای سونوگرافی که قدیر رفته اونجا دنبال اینجیلا و بهش زنگ میزنه اینجیلا به دروغ میگه که کارم طول میکشه تو برو خودم میام…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۷ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۷ سریال پناهم ده

اینجیلا حسابی استرس داره و تو خونه ضیاء نشسته که مته میره پیشش و سعی میکنه آرومش کنه و میگه چیزی نمیشه او میگه میدونم خانواده ام اوزانو قبول نمیکنن همه چیز میریزه بهم! اگه قدیر بلایی سر تو بیاره چی؟ مته میگه تو خیالت راحت باشه سر من کسی بلایی نمیتونه بیاره…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۶ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۶ سریال پناهم ده

بالکین و هاتف تو آشپزخانه نشستن و در حال حرف زدنن و هاتف دلداریش میده و آرومش میکنه که فیلیس میره اونجا و با طعنه میگه شما هم اینجایین؟ اومدم شیر گرم کنم بخورم شما هم میخواین؟ هاتف میگه نه و بالکین هم تشکر میکنه و میره تو اتاقش. قدیر و خانواده اینیجلا نشستن و منتظر اینجیلا که بیاد وقتی او میره خونه ازش میپرسن که کجا بوده؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۵ سریال پناهم ده

قدیر و اینجیلا به خونه ضیاء رفتن. اونجا سر میز شام نشستن بعد از چند دقیقه قدیر میخواد بحث کارو وسط بکشه که اینجیلا میگه الان وقتش نیست ولی قدیر میگه مگه چیه حالا که نشستیم یکم حرف بزنیم دیگه! از طرفی هاتف که بالکین بهش گفته بود تو خونه چه اتفاقی افتاده با عصبانیت وارد خونه میشه و سر میز میره ضیاء میگه چخبره؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۴ سریال پناهم ده

اینجیلا به خونه میره که عثمان پدربزرگش میگه آقا هاتف اومد اینجا نکنه میری پیشش گریه میکنی! اینجیلا میگه چرا باید همچین کاری کنم؟ عفیفه میگه پدربزرگت دنبال بهونه ست که بهت گیر بده. ناز به اینجیلا زنگ میزنه تا بره پیشش و باهم حرف بزنن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۳ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۳ سریال پناهم ده

ناز بعد از رفتن مته هرچی زنگ میزنه جواب نمیده که عصبی شده. آنها به مادر و پدر ناز زنگ میزنن تا برن پیشش و آرومش کنن. ناز با دیدن اونا از کوره در میره و میخواد به مادرش حمله کنه و میگه همه جیز تقصیر توعه میگی چمه؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۲ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۲ سریال پناهم ده

عفیفه واسه اینجیلا دمنوش درست کرده و میبره میده بهش که اینیجلا میگه همیشه این موقع من واسه ناز دمنوش درست میکردم تا حالا کسی واسم چای درست نکرده بود و بعد از تشکر ازش میخواد کمی سرشو رو پاش بزاره که مادربزرگش قبول میکنه.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۱ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۱ سریال پناهم ده

اوزان پدر و مادرش پیشش میرن و باهاش حرف میزنن و میگن که تو با اینجیلا چه سر و سری داری که میخواستی فراریش بدی؟ فکر کردی اینجا اروپاست؟ نمیتونی مثل اونجا با هر زنی هرجا خواستی بری! بعد از کمی سرزنش کردن از اتاقش بیرون میان. فیلیس به فسون میگه نکنه واقعا با اینیجلا رابطه ای داشته!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲۰ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲۰ سریال پناهم ده

ناز به مته میگه من و اینجیلارو قبل از خونه بزار کافه یا رستورانی میخوایم حرف بزنیم. مته جلوی یه رستوران نگه میداره و به ناز میگه بحث آشنایی با اون مرتیکه تموم شده بازش نمیکنیا! ناز قبول میکنه و میرن داخل. مته میره ولی به ممتاز زنگ میزنه و میگه بیا به لوکیشنی که بهت دادم دخترها اینجان بیا حواست بهشون باشه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۹ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۹ سریال پناهم ده

اینجیلا وقتی پیش ناز میره او سرزنشش میکنه و باهاش دعوا میکنه چون مته بهش گفته بوده که اینجیلا داشته میرفته خارج از کشور با اوزان و تو فرودگاه برگردوندمش سپس ازش میپرسه ماجرا چیه. اینجیلا میگه که نامزدیش بوده و واسش خواستگار اومده بوده نار با دیدن انگشتر تو دستش عصبی میشه و میگه بودن من و دور از چشم من؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۸ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۸ سریال پناهم ده

مته اینجیلارو میکشه از صف بیرون که اوزان میگه چخبره؟ مگه خودش اراده نداره؟ واسه چی زورش میکنی؟ مته نازو بهونه میکنه و میگه فردا از خواب بیدار بشه بفهمه اینجیلا نیست فکر کردی چیکار میکنه چه بلایی سرش میاد؟ من قدرتشو ندارم آرومش کنم تا وقتیکه ناز با نبود اینجیلا کنار نیومده نمیتونه جایی بره…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۷ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۷ سریال پناهم ده

ناز حسابی سر درد داره که از اینجیلا میپرسه چیشد اصلا دیشب که زیاده روی نکرده بودم چرا سر درد دارم؟ سپس با اینجیلا حرف میزنه که مته به اونجا میاد و میگه میخوام بخوابم اینجیلا میخوام بیدار بشم اینجیلا نکنه منو میخوابونی بیرون از اتاق بعد با اینجیلا میخوابی؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۶ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۶ سریال پناهم ده

ناز با مته وقتی به اتاقشان میرن ناز با کلافگی و عصبانیت میگه زنیکه روانیه، من که بهت گفتم اینجا خیلیا باهات ازدواج کردن یه جوری رفتار کرد و لباس پوشید انگار اونم باهات ازدواج می‌خواد بکنه و کمی غر می‌زنه. سپس به جای تخت توی اتاق گیر میده و میگه اینم جاشو عوض کن نمی‌تونم اینجوری بخوابم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۵ سریال پناهم ده

اینجیلا به حرف های اوزان فکر میکنه که گفت تا آخر شب مهلت داری فکر کنی و تصمیمتو بگیری او که قصدش واسه رفتن جدیه از احساسش به ناز میگه که چقدر واسش با ارزشه سپس بهش یه جفت گوشواره میده و میگه این خیلی واسم با ارزشه میخوام پیش تو باشه ناز میگه چرا یجوری حرف میزنی انگار داری خداحافظی میکنی!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۴ سریال پناهم ده

مته ناز را با خودش میبره به خانه فیلیس تا اونجا از مادرش دلجویی کنه. سپس باهاش کمی حرف میزنه و ازش معذرت میخواد سپس میره تا حاضر بشه. اینجیلا حاضر شده و همان لباسیو پوشیده که مته بهش هدیه داده بود. مبرا میره تو اتاق اینجیلا و ازش میپرسه این لباس از کجا اومد؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۳ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۳ سریال پناهم ده

اینجیلا پیش ناز میره که ناز با دیدنش میگه کی اذیتت کرده دوباره؟ ببین مثل گچ سفید شدی! اینجیلا میگه هیچکی و میگه رفتن من به صلاحمونه اما ناز میگه دیگه از این حرفا نزنه فردا تموم میشه این مسخره بازیا خلاص میشیم. مته تو خونه نشسته و همزمان با لمس حلقه اش یاد اینجیلا میوفته.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۲ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۲ سریال پناهم ده

مراسم حنابندان شروع شده و عروسو میبرن تا لباس حنابندان را بپوشه و حاضرش کنن که ناز کسیو راه نمیده تو اتاق سپس اینجیلارو جای خودش میزنه و لباس عروسو تنش میکنه خودش لباسی مشکی میپوشه اینجیلا اصرار میکنه که بیا این کارو نکنیم خودش بپوش ناز میگه کل روز منتظر این لحظه بودم…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۱ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۱ سریال پناهم ده

فیلیس مدام میره پیش ناز و ازش درباره محل زندگیشون بعد از ازدواج میپرسه که ناز کلافه میشه و میگه بس کن باشه بهش میگم امروز درباره اش حرف میزنم باهاش! سپس وقتی همگی دور هم سر میز جمع میشن فیلیس دوباره میپرسه سوالشو که ناز میگه نمیدونم چرا انقدر عجله داری! مته میگه چیشده؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱۰ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱۰ سریال پناهم ده

مته وقتی از اتاق بیرون میاد با اینجیلا حرف میزنه و میگه خوب بلدی نقش بازی کنی هنوز نیومدی تو چشم مادرم رفتی و به جای ناز خواست تو همراهیش کنی! آنها باهم بحث و کل کل میکنن و در آخر مته میره پیش بقیه. فیلیس میگه من یه دختر بیشتر ندارم نمیتونم یه هفته ای آماده کنم همه چیزو ناز میگه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۹ سریال پناهم ده

بالکین با دیدن مته میره پیشش و به خاطر غیب شدنش سرزنشش میکنه که مته بهش میگه فکر کنم عاشق شدم بالکین میگه چی؟! اینجیلا با امینه داره حرف میزنه و او بهش میگه که  چه اتفاق هایی افتاده بوده تو خونه سپس امینه بهش میگه خوب تو تعریف کن! خوش گذشت؟ چیکار کردی؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۸ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۸ سریال پناهم ده

ناز به اتاق اینجیلا میره و با عصبانیت لباساشو بهم میریزه که عکس کودکی سه تاییشونو تو جیبش میبینه و با حرص و عصبانیت پاره میکنه و میگه جفتتون بمیرین و لباس های اینجیلارو پاره میکنه و داد میزنه. مبرا از لای در اونو میبینه و خوشحاله ولی امینه با یه نفر دیگه دلشون به حال اینجیلا میسوزه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۷ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۷ سریال پناهم ده

اینجیلا پشت فرش رفته و ناز اونجارو میبینه کسی نیست مته هم جا خورده سپس بهش میگه من میرم پیش خانواده ام تو هرغلطی میخوای بکنی بکن و در اتاقو قفل میکنه و میره که ناز دنبالش میره. آنها به خانه پدربزرگ مته میرن و اونجا مته با پدربزرگ دعوا میکنه و میگه این چه کاری بود که کردین؟…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۶ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۶ سریال پناهم ده

اینجیلا با همکارش حرف میزنه و میگه که عاشق شده و باهم درد و دل میکنن. ناز با مته رفتن به خانه مته برای دیدن مادرش گلتن. اونجا ناز خودشیرینی میکنه و میگه از اون کیک ها که دوست داشتی واست آوردم ولی گلتن بهش محل نمیده و مته میره تا چیزی درست کنه و اونا باهم تنها میشن…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۵ سریال پناهم ده

مته پشت ماشین از اینجیلا میپرسه که تو چرا اون شب یهو غیبت زد منو تو اون حال تنها گذاشتی! الان یهو جلوم دوباره سبز شدی! اینجا چیکار میکنی؟ اینجیلا میگه رفتم چون گفتی نمیخوای مسئولیت قبول کنی غیر از اینه؟ مته میگه تو چرا جاهامونو جابه جا کردی!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴ سریال پناهم ده

ناز سیلی محکمی تو صورت مته میزنه و میگه گمشو برو همونجایی که بودی و میره. فیلیس مادر ناز و بالکین به اونجا میرن و میگن چیشده؟ فیلیس میگه معلوم نیست؟ دخترم ناراحت شده مته میره تا ناز را آروم کنه بعد از رفتنشون فیلیس به اینجیلا میگه بیا اینجارو تمیز کن.…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳ سریال پناهم ده

ناز با عصبانیت از اینجیلا میخواد بره گردنبند شانسشو بده مغازه تا سریع درست کنه بیاره واسش تا مراسم خوب پیش بره اینجیلا قبول میکنه. مغازه دار میگه یکم طول میکشه تعمیرش اینجیلا به آدرس مته نگاه میکنه که صبح دعوتش کرده بود برای شام و میبینه نزدیکه و تصمیم میگیره…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۲ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۲ سریال پناهم ده

گلتن مادر مته کمی افسرده ست و با همه مخالفت میکنه و میگه نمیرم حمام! خواهرش میره پیشش و سرزنشش میکنه و میگه شب میخوای تو مراسم خواستگاری پسرت اینجوری بیای؟ بسه دیگه کی این افسردگیت تموم میشه؟!…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۱ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۱ سریال پناهم ده

اینجیلا صندوقچه قدیمیشو میبینه که توش یه عروسکه و یاد گذشته میوفته، وقتیکه با عمه اش به اون خونه اومده بودن و ناز دختر صاحب اون عمارت باهاش بازی میکنه…. برای خواندن ادامه خلاصه داستان روی تیتر کلیک کنید.

۳ ۱ رای
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا