خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۷ سریال ترکی پناهم ده
اینجیلا پشت فرش رفته و ناز اونجارو میبینه کسی نیست مته هم جا خورده سپس بهش میگه من میرم پیش خانواده ام تو هرغلطی میخوای بکنی بکن و در اتاقو قفل میکنه و میره که ناز دنبالش میره. آنها به خانه پدربزرگ مته میرن و اونجا مته با پدربزرگ دعوا میکنه و میگه این چه کاری بود که کردین؟ و اونا با خانواده مته بحث میکنن درباره قرارداد ازدواج. بعد از چند دقیقه گلتن میاد پیش مته و ازش میخواد از اون دختر فاصله بگیره و میگه اون دختر اصلا دختر خوبی نیست نبودی ببینی چیا به من گفت! سپس بعد از حرفاش بهش میگه تو اصلا ناز دوست داری؟ همه منتظر جواب اونن که مته سکوت کرده گلتن میگه اونقدر دوستش داری که چشمت کسی دیگه ای را نبینه؟ مته به ناز نگاه میکنه و یاد اینجیلا میوفته که ناز از سکوتش بهم میریزه و میگه مته؟ سپس با عصبانیت میگه تو به فک کردنت ادامه بده و انگشتر را در میاره و میره. مته دنبالش میره و تو حیاط باهاش حرف میزنه و سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه و بهش میگه برو هرجایی میخوای برو مگه منو تو این چند سال نشناختی؟ منتظری جلوی همه بگم دوست دارم؟ اگه نداشتم این کارها پس واسه چی بوده؟ اگه بری توقع نداشته باش که بیام دنبالت! ناز میگه نه الان بیا نه هیچ وقت دیگه و میره.
وقتی به خانه برمیگرده فیلیس و عزت با بحری و فسون از پشت پنجره او را میبینن و میگن از ظاهرش معلومه که اوضاع خوب نیست. ناز مدام داد میزنه و اینجیلارو صدا میزنه که امینه میگه از فیلیس خانم مرخصی گرفتن امروز نیست فیلیس میره پیشش و میپرسه چیشد؟ او میگه انگشترو پس دادم و باهم بحث و دعوا میکنن و در آخر فیلیس بهش سیلی میزنه که ناز عصبی تر میشه. مته سریعا به خانه اش برمیگرده و درو باز میکنه. اینجیلا که تو فضای بسته و در قفل نمیتونه بمونه به سختی نفس میکشه و سریع بیرون میره از اتاق و میخواد بره که مته جلوشو میگیره و میگه بشین یخورده بعد برو اینجیلا باهاش بحث میکنه و اصلا همون شبی که اومدم اشتباه بود! مته ازش میخواد برای آخرین بار پیشش کمی بمونه بعد بره اینجیلا گوشیش زنگ میخوره و امینه همکارش بهش زنگ میزنه و اوضاع داخل خان را بهش میگه که ناز همش دنبالش میگرده و نامزدیشونو بهم زدن اینجیلا جا میخوره امینه میگه گفتم گوشیت خاموش شده اینجیلا بعد از قطع سریعا خاموش میکنه. سپس رو به مته میگه باشه میمونم واسه آخرین بار و فقط زود میرم مته خوشحال میشه و قبول میکنه.
هاتف از حرف های فیلیس با عزت و بحری میفهمه که شرکت رو به ورشکستگیه و ناز با ازدواجش با مته شرکتو میتونه نجات بده او آنها را سرزنش میکنه و میگه عرضه نداشتین اون شرکتو که با چنگ و دندون به اینجا رسوندم نگهش دارین! فیلیس میگه تو یه رستوران شب باهاشون جمع بشیم و حرف بزنیم هاتف قبول میکنه. دوتا خانواده به طرف رستوران راهی شدن. مته با اینجیلا سر یه میز نشستن و او با تمام احساس به اینجیلا نگاه میکنه و ازش فرصت میخواد اما اینجیلا میگه همونجوری که حرف زدیم امشب شب آخره….
