خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۱ سریال ترکی پناهم ده
اینجیلا صندوقچه قدیمیشو میبینه که توش یه عروسکه و یاد گذشته میوفته، وقتیکه با عمه اش به اون خونه اومده بودن و ناز دختر صاحب اون عمارت باهاش بازی میکنه و به حالت تحقیر میگه صدای الاغ و اسب دربیار سپس عمه اش به اونجا میاد و میخواد اینجیلا و ببره که ناز میگه نه اون دیگه دوست منه ازش خوشم اومده دیگه حق نداری اذیتش کنی! اینجیلا یهو به گوشیش نگاه میکنه و پیام ناز را میبینه که واسه دیشب بوده و با ترس و بدون پوشیدن کفش سریعا میره وسایل روتین پوستیشو با فنجون قهوه شو ببره که سینی از دستش میوفته و فنجون میشکنه و او پاش زخم میشه. وقتی میره اتاق ناز، ناز بهش میگه این پسره چرا هنوز اینجاست؟ اینجیلا میگه پیامتو صبح دیدم و اون پسرو یواشکی از اتاق ناز و ساختمان بیرون میبره. وقتی برمیگرده به اتاق ناز تلفن ناز زنگ میخوره که میبینه مته ست اما ناز جواب نمیده و میگه خسته شدم از بس دنبالش بودم دیگه ول کردمش بخواد برمیگرده و جوابشو نمیده اینجیلا یادش میاد که وقتی بچه بود تو حیاط عمارت تنهایی نشسته بود که مته میره پیشش و سنگ کاغذ قیچی بهش یاد میده و باهم بازی میکنن ناز میاد و مته را با خودش میبره تو خونه که اینجیلا دنبالشون میره.
مته میگه بزار به اینجیلا هم بگم بیاد باهم بازی کنیم اما ناز میگه نه این بازی دو نفره ست من کنجکاوم تو نیستی؟ سپس یهو جیغ میزنه و از حال میره همه اونجا جمع میشن و به مته میگن چیکار کردی؟ و اونو مقصر میدونن اما او از ترس یه گوشه وایساده. سر میز صبحانه همه جمع شدن و مبرا عمه اینجیلا میره تا پدر فیلیس خانم و پدربزرگ ناز را صدا کنه بیاد. مبرا که با پدربزرگ ناز رابطه پنهانی داره وقتی میره تو اتاقش ازش میخواد بیاد سر میز صبحانه اما او نمیزاره و ازش میخواد پیشش باشه که مبرا میگه نمیشه یهو یکی میبینه و از اتاق میره و میگه بیا سریع. سر میز صبحانه مادر مته زنگ میزنه و میگه مته واسه همیشه داره برمیگرده اگه قابل بدونین برای امر خیر بیایم ناز یهو دوباره از حال میره و وقتی به هوش میاد و میشنوه که مته داره میاد خواستگاری حسابی خوشحال میشه و با اینجیلا میره تو اتاقش و ازش میخواد بره مزون و لباسی که سفارش داده را پرو کنه و بگیره واسش. اینجیلا به مزون میره و مته هم به اونجا میره. اینجیلا وقتی میره تو پرو و داره به لباس تو تنش نگاه میکنه که مته یهو میره اونجا و سریع میره بیرون و عذرخواهی میکنه و از رفتار و خجالتی بودن اینجیلا خوشش میاد ولی اونو نمیشناسه و نمیدوه که کیه و جذبش میشه اینجیلا که اونو شناخته و از طرفی خوشش میاد بهت زده شده که اونو اونجا دیده….
