معنی ارتماسی
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
ارتماسی. [اِ ت ِ] (ص نسبی) منسوب به ارتماس.
- غسل ارتماسی، فرورفتن در آب کُر یا جاری بقصد غُسل. غسلی که تمام سرو تن یکبار در آب فروبرند. مقابل غسل ترتیبی.
حل جدول
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) منسوب به ارتماس، غسلِ ~فرو رفتن در آب کر یا جاری به قصد غسل، نوعی از غسل که در آن تمام تن و سر را به نیت غسل یکباره در آب فرو برند. مق غسل ترتیبی.
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
ارتماسی
سوئدی به فارسی
فرو بردن، زیر اب کردن، پوشاندن، غوطه دادن، غسل ارتماسی دادن (برای تعمید)،
فرانسوی به فارسی
فرو بردن , زیر اب کردن , پوشاندن , غوطه دادن , غسل ارتماسی دادن (برای تعمید).
immergeons
فرو بردن , زیر اب کردن , پوشاندن , غوطه دادن , غسل ارتماسی دادن (برای تعمید).
immerger
فرو بردن , زیر اب کردن , پوشاندن , غوطه دادن , غسل ارتماسی دادن (برای تعمید).
معادل ابجد
712