معنی استاندارد
فرهنگ معین
(اِ) [فر.] (اِ.) نمونه تصویب شده، قاعده.
فرهنگ عمید
ویژگی هر چیزی که از طرف عموم به عنوان مبنایی برای مقایسه پذیرفته میشود،
(اسم) مجموعه مشخصات تعیینشده از طرف دولت از کمیت (وزن، طول، حجم) و کیفیت که هرگاه کالایی آن را داشته باشد، پذیرفتنی است،
(اسم) مؤسسهای که مشخصات فنی قابل قبول هر کالا را تعیین میکند،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
استانده
مترادف و متضاد زبان فارسی
مدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه،
(متضاد) غیراستاندارد
فارسی به عربی
معیار
فرهنگ فارسی هوشیار
نمونه، عیار
معادل ابجد
721