معنی برخورد دو خودرو از روبه‌رو

حل جدول

برخورد دو خودرو از روبه‌رو

شاخ به شاخ


روبه‌رو شدن

مواجهه


روبه‌رو شونده

متصادف


برخورد

فیلمی با بازی ناصر هاشمی

تنش

فرهنگ عمید

برخورد

تصادف،
ملاقات، به ‌هم رسیدن دو چیز یا دو تن هنگام رد شدن و گذشتن از جایی،
* برخورد کردن: (مصدر لازم)
همدیگر را دیدن، ملاقات کردن،
تصادف کردن،
[عامیانه، مجاز] باشدت وخشونت رفتار کردن،


خوش برخورد

ویژگی کسی که با خوش‌رویی و مهربانی با مردم روبه‌رو می‌شود، مردم‌دار، مهربان،

لغت نامه دهخدا

برخورد

برخورد. [ب َ خوَر / خُرْ] (مص مرخم) برخوردن. ملاقات. تصادم. ملاقی شدن. (از غیاث).
- بد برخورد، ترشرو و متکبر و خشن بهنگام دیدار.
- برخورد خوبی نکردن، نیک تلقی نکردن و به ترشروئی و سردی دیدار کردن.
- خوش برخورد؛ گشاده رو و مؤدب بهنگام ملاقات. || رفتار. معامله. مصاحبت. (یادداشت مؤلف). || تقاطع. || تصادف. صدفه. (یادداشت مؤلف). بهم رسیدگی با شدت.


خودرو

خودرو. [خوَدْ / خُدْ رَ / رُو] (نف مرکب) آنچه آدمی یا ستور آنرا نبرد. آنچه بخویشتن رود. آنچه بی اسب رود مثل اتومبیل و غیره. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ فارسی هوشیار

برخورد

بهم خوردن دو چیز، تصادف

فرهنگ معین

برخورد

به هم رسانیدن دو چیز، تصادم، به هم رسیدن دو کس، تصادف، ملاقات. [خوانش: (بَ خُ) (مص مر. اِمص.)]

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

برخورد

تماس، دیدار، ملاقات، رفتار، سلوک، معامله، اصابت، التقا، تلاقی، زدوخورد، مشاجره (لفظی)، درگیری، اصطکاک، تصادم، تصادف، شیوه رفتار

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

برخورد دو خودرو از روبه‌رو

2265

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری