معنی بهنام

لغت نامه دهخدا

بهنام

بهنام. [ب ِ] (ص مرکب) نیک نام. خوشنام. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ مرکب) نام نیک و خوب. (آنندراج). نام نیک. شهرت خوب. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

بهنام

خوشنام، نیکنام

فارسی به انگلیسی

بهنام‌

Reputable

نام های ایرانی

بهنام

پسرانه، مشهور، نیک نام، دارای نام نیک

گویش مازندرانی

بهنام

بیماری های درمان ناپذیر

فرهنگ فارسی هوشیار

بهنام

خوشنام، نیکنام

معادل ابجد

بهنام

98

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری