معنی بیوگرافی
فرهنگ عمید
شرححالنویسی، زندگینامه،
حل جدول
شرح احوال و تذکره
زندگینامه
زندگی نامه
اتو بیوگرافی
شرح حالی که خود شخص بنویسد
معادل فارسی بیوگرافی
سرگذشت، زندگینامه، شرح حال
سر گذشت، زندگی نامه، شرح حال
فارسی به عربی
سیره ذاتیه
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) کتابی که در آن زندگی نامه شخصیتی شرح داده شده باشد، سرگذشت، شرح حال، زندگی نامه. (فره).
فرهنگ واژههای فارسی سره
زندگینامه، سرگذشت، سرگذشت نامه
کلمات بیگانه به فارسی
زندگینامه - سرگذشت
مترادف و متضاد زبان فارسی
تذکره، حسبحال، زندگینامه، شرححال
فرهنگ فارسی هوشیار
شرح حال نویسی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
329