معنی تاثیر

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

تاثیر

احساس، تاثیر، تدفق، خصله، کفاءه، موده

عربی به فارسی

تاثیر

اثر , نتیجه , اجراکردن , بهم فشردن , پیچیدن , زیر فشار قرار دادن , با شدت ادا کردن , با شدت اصابت کردن , ضربت , فشار , تماس , اصابت , اثر شدید , ضربه , نفوذ , تاثیر , اعتبار , برتری , تفوق , توانایی , تجلی

فرهنگ عمید

تاثیر

اثر گذاشتن در چیزی، اثر کردن،
(اسم) نفوذ، قدرت تاثیرگذاری،

حل جدول

تاثیر

اثر، واکنش

هنایش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاثیر

هنایش، کارایی


تاثیر گذار

کارساز، هنایا

کلمات بیگانه به فارسی

تاثیر

کارایی

فارسی به انگلیسی

تاثیر

Atmospherics, Bearing, Effect, Effectiveness, Force, Impact, Impression, Impressiveness, Influence, Mark, Sway

فارسی به آلمانی

تاثیر

Zuneigung

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاثیر

اثر، اثربخشی، اثرگذاری، واکنش، فعل‌وانفعال، افاقه، نتیجه، اعتبار، اهمیت، نفوذ رسوخ، قدرت، گیرایی، اثر کردن، اثر گذاشتن، نفوذ کردن، کاراشدن، کارگر شدن


تاثیر کردن

اثر کردن، اثر گذاشتن، موثر افتادن، موثر واقع شدن،
(متضاد) تاثیر پذیرفتن، کارگر شدن، نفوذ کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تاثیر

اثر کردن، نشان گذاشتن در چیزی ‎ هنایش برگری در آیش کار سازی، نشان گذاشتن ‎ (مصدر) کارگر شدن کارگر افتادن کاری شدن، نشان گذاشتن اثر کردن. -3 (اسم) نفوذ کارگری. جمع: تاثیرات.

فارسی به ایتالیایی

تاثیر

effetto

impressione

معادل ابجد

تاثیر

1111

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری