معنی تاخیر

فارسی به ترکی

تاخیر‬

gecikme, rötar

عربی به فارسی

تاخیر

تاخیر , به تاخیر انداختن , به تاخیر افتادن

فارسی به عربی

تاخیر

تاخر، تاخیر، توسع، عصا


به تاخیر انداختن

تاخیر


به تاخیر افتادن

تاخیر


دارای تاخیر

بطیی


سبب تاخیر

عائق

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاخیر

تعویق، درنگ، دیر،
(متضاد) تعجیل، تسریع، تعلل، دفع‌الوقت، طفره، مماطله، مطال، دیرکرد، دیرآمد، مهلت، فرصت، دیر کردن، عقب انداختن

فرهنگ فارسی هوشیار

تاخیر

واپس گذاشتن، واپس بردن دیر کرد پرمه پرویش سپز ‎ (مصدر) دنبال افکندن پس انداختن دیر کردن، دیر آمدن، (اسم) دیر کرد. جمع: تاخیرات.

فارسی به ایتالیایی

تاخیر

ritardo

فرهنگ عمید

تاخیر

به عقب انداختن،
دیر کردن،

حل جدول

تاخیر

درنگ، دیرکرد

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاخیر

درنگ، دیرکرد

کلمات بیگانه به فارسی

تاخیر

دیرکرد

فارسی به انگلیسی

تاخیر

Deferment, Delay, Holdup, Lateness, Respite, Retardation, Stall, Stay, Suspension, Tardiness

فارسی به آلمانی

تاخیر

Aufschieben, Verzögern, Verzug (m)

معادل ابجد

تاخیر

1211

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری