معنی تحت‌ تاثیر

فارسی به انگلیسی

تحت‌ تاثیر

Affected, Ic _, Touched, Impressionable


تحت‌ تاثیر قرارگیری‌

Effect


تحت‌ تاثیر چیزی‌ بودن‌

Feel


تحت‌ تاثیر چیزی‌ قراردادن‌

Submit


تحت‌ تاثیر قرار گیرنده‌

Impressionable


تحت‌ تاثیر قرار نگرفته‌

Unaffected, Unmoved


تحت‌ تاثیر قرار دادن‌

Affect, Colors, Engrave, Govern, Grab, Possess, Impress, Infect, Influence, Ize _, Overrule, Penetrate, Prepossess, Reach, Rule, Smite, Speak, Sway, Touch


تحت‌ تاثیر قرار دهنده‌

Prepossessing, Touching


تحت‌ تاثیر قرار گرفتن‌

Sway, Possess


تحت‌ تاثیر معتاد دیگر

Co-Dependent, Codependent

فارسی به عربی

تاثیر

احساس، تاثیر، تدفق، خصله، کفاءه، موده

عربی به فارسی

تاثیر

اثر , نتیجه , اجراکردن , بهم فشردن , پیچیدن , زیر فشار قرار دادن , با شدت ادا کردن , با شدت اصابت کردن , ضربت , فشار , تماس , اصابت , اثر شدید , ضربه , نفوذ , تاثیر , اعتبار , برتری , تفوق , توانایی , تجلی

فرهنگ عمید

تاثیر

اثر گذاشتن در چیزی، اثر کردن،
(اسم) نفوذ، قدرت تاثیرگذاری،

حل جدول

تاثیر

اثر، واکنش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاثیر

هنایش، کارایی

معادل ابجد

تحت‌ تاثیر

1919

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری