معنی تدابیر
لغت نامه دهخدا
تدابیر. [ت َ] (ع اِ) ج ِ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. (ناظم الاطباء): و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. (سندبادنامه ص 55). رجوع به تدبیر شود.
فرهنگ معین
جمع تدبر.، جمع تدبر.، اندیشه ها، پایان بینی ها. [خوانش: (تَ) [ع.] (مص م.)]
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پایاننگریها، تدبیرها، چارهاندیشیها، درایتها، رایزنیها، شورها، عاقبتاندیشیها، مشورتها
فارسی به عربی
إِجراءات
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدراسم) جمع تدبیر. پایان بینیها کار ساختمانها، اندیشه ها.
معادل ابجد
617