معنی تعامل

لغت نامه دهخدا

تعامل

تعامل. [ت َ م ُ] (ع مص) با یکدیگر داد و ستد کردن. (از اقرب الموارد): فی سنه 800، ابتدی ضرب النحاس و التعامل به. (نقودالعربیه ص 71). عوام از تحامل فضول در ابواب تعامل دست بداشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 349).

مترادف و متضاد زبان فارسی

تعامل

سروکار، واکنش

فرهنگ فارسی هوشیار

تعامل

با یکدیگر داد ستد کردن

فارسی به ترکی

عربی به فارسی

تعامل المزدوج

برخورد دوگانه

فناوری اطلاعات

interoperability

تعامل متقابل

انگلیسی به فارسی

interoperability

تعامل متقابل.

معادل ابجد

تعامل

541

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری