معنی جعد

فرهنگ معین

جعد

(جَ) [ع.] (اِ.) موی پیچیده، موی تاب - دار.

فرهنگ عمید

جعد

موی پیچیده و تابدار،
(صفت) [قدیمی] پیچیده و تابدار،

حل جدول

جعد

پیچش گیسو

موی پیچیده

موی پیچیده، پیچش گیسو

مترادف و متضاد زبان فارسی

جعد

زلف، گیسو، مو

فارسی به انگلیسی

جعد

Ringlet, Wave

فرهنگ فارسی هوشیار

جعد

موی در هم پیچیده، مجعد، زلف، مرغول، موی کوتاه

فرهنگ فارسی آزاد

جعد

جَعْد، زلف پیچیده- زلف تابدار- خسیس و بخیل (در فارسی: گیسو)،

معادل ابجد

جعد

77

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری