معنی جوانمردی

فرهنگ معین

جوانمردی

(~.) (حامص.) بخشندگی، سخاوت.

فرهنگ عمید

جوانمردی

سخاوت، فتوت،

حل جدول

جوانمردی

فتوت

مکرمت، مروت، بخشش، مردانگی، فتوت، همت

رادی

سخاوت

مترادف و متضاد زبان فارسی

جوانمردی

بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطی‌گری، مردانگی، همت،
(متضاد) ناجوانمردی

فارسی به انگلیسی

جوانمردی‌

Bonhomie, Chivalrousness, Fair Play, Gallantry, Knight-Errantry, Manhood, Sportsmanship

فارسی به عربی

جوانمردی

فروسیه

فرهنگ فارسی هوشیار

جوانمردی

‎ سخاوت بخشندگی، همت فتوت.

واژه پیشنهادی

جوانمردی

رادمردی

مروّت

مرد رایی

فتوّت

کَرَم کردن

آزادمردی

بلندمنشی

پایمردی

آزادگی

معادل ابجد

جوانمردی

314

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری