معنی جیر
فرهنگ معین
[ع.] (اِ.) آهک زنده.
و ویر کردن (رُ.کَ دَ) (مص ل.) داد و فریاد کردن.
(اِ.) پوست دباغی شده نرم که از آن لباس، کفش، کیف و غیره تهیه کنند.
(ص. ق.) زیر، نازک، (اِ.) جیغ. [خوانش: [طبر. گیل]]
فرهنگ عمید
نوعی چرم دباغیشدۀ نرم که در تهیۀ رویۀ کفش، کیف، پوشاک، و امثال آن به کار میرود،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Lime, Suede, Suède
گویش مازندرانی
کش، چابک، زیرک، تند و تیز، پایین
فرهنگ فارسی هوشیار
نوعی پوست دباغی شده نرم و بمعنی صدای زیر و نازک
معادل ابجد
213