معنی حسابگر
فرهنگ فارسی هوشیار
شمارگر (صفت) کسی که همه جوانب امور را دقت کند و بسنجد: ((حسابگر ماهری است. ))
فرهنگ معین
(~. گَ) [ع - فا.] (ص فا.) کسی که همه جوانب امور را دقت کند و بسنجد.
فرهنگ عمید
کسی که حساب همهچیز را نگه میدارد و نفع و ضرر هر کاری را میسنجد،
فارسی به عربی
حاسبه، حساب
فارسی به آلمانی
Kalkulator, Rechner [noun]
فرهنگ واژههای فارسی سره
دوراندیش
کلمات بیگانه به فارسی
دوراندیش
مترادف و متضاد زبان فارسی
حسیب، کاسب، مقتصد، منطقی،
(متضاد) غیرمنطقی، حسابدان، شمارشگر، محاسب، زرنگ، سودجو،
(متضاد) ولخرج، محتاط، دوراندیش
فارسی به انگلیسی
واژه پیشنهادی
مهندس
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
291