معنی دامدار
لغت نامه دهخدا
دامدار. (نف مرکب) دارنده ٔ دام. خداوند دام. صاحب دام. (بهردو معنی آلت صید و حیوان اهلی). || نگهبان دام. حافظ دام (بهر دو معنی تور و آلت صید، و حیوان اهلی). || صیاد. شکارکننده بدام. دامیار:
جهان دامداریست نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.
اسدی.
چو گوری بودم اندر مرغزاران
ندیده دام و داس دام داران.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
فراوان رنج بیند دام داری
بدشت و کوه تا گیرد شکاری.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
دامداران را بدان و دورباش از دامشان
صیدنادانان شدن سوی خرد جز عار نیست.
ناصرخسرو.
فرهنگ معین
(ص فا.) کسی که به خرید و فروش حیوانات اهلی می پردازد.
فرهنگ عمید
=دامپرور
کسی که با دام جانوران را صید میکرد، صیاد: فراوان رنج بیند دامداری / به دشت و کوه تا گیرد شکاری (فخرالدیناسعد: ۳۶۵)،
حل جدول
صاحب گله
فارسی به انگلیسی
Cowhand, Stockbreeder, Stockman
فارسی به ترکی
hayvancılıkla uğraşan
معادل ابجد
250