معنی روایتگر
فرهنگ واژههای فارسی سره
روایتگر
بازگو (ینده)
مترادف و متضاد زبان فارسی
روایتگر
راوی، محدث، داستانسرا، قصهگو
معادل ابجد
روایتگر
837
عبارت های مشابه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.