معنی رویگر

فرهنگ فارسی هوشیار

رویگر

سفیدگر، مسگر


صفار

‎ کرم روده، زرداب شکم، رنگ پریدگی از بیماری ‎ رویگر، مسگر (صفت) رویگر، روی فروش.


رویگری

عمل و شغل رویگر صفاری.


اسپید کار

(صفت) شخصی که ظرفهای مسین را سفید میکند قلعی گر سفید گر رویگر مسگر

فرهنگ عمید

رویگر

مسگر، صفار، سفیدگر،


سفیدگر

کسی که ظرف‌های مسی را قلع‌اندود و سفید می‌کند، رویگر، سفیدکار،

فارسی به انگلیسی

رویگر

Coppersmith, Scanner

انگلیسی به فارسی

whitesmith

رویگر

مترادف و متضاد زبان فارسی

سفیدگر

رویگر، مسگر

فرهنگ معین

صفار

رویگر، روی - فروش. [خوانش: (صَ فّ) [ع.] (ص.)]

سوئدی به فارسی

bleckslagare

حلبی ساز، اهن کوب، ابکار فلزات، سفیدگر، رویگر، سفیدگری یا رویگری کردن

معادل ابجد

رویگر

436

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری