معنی ریال
لغت نامه دهخدا
ریال. (اسپانیایی، اِ) یک نوع پول مسکوک که سابقاً درایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنج شاهی بوده چه هر قرانی بیست شاهی است و ریال بیست وپنج شاهی. (از ناظم الاطباء). واحد پول که در زمان محمدشاه قاجار (1250- 1264 هَ.ق.) از مسکوکات نقره و معادل 125 دینار و در اواخر قاجاریه معادل یک قران و پنج شاهی بود. (فرهنگ فارسی معین). || پول ایرانی معادل بیست شاهی و یک دهم تومان. قران. واحد رسمی کنونی پول ایران که عبارت از صد دینار است. (از یادداشت مؤلف). اصلاً اسپانیایی، ریال به معنی لغوی شاهی (فرانسوی: رویال) و آن به مسکوکات نقره اطلاق می شد. معرب آن هم «ریال » است. این کلمه از زمان تسلط اسپانیاییان و پرتقالیان در خلیج فارس و مراوده ٔ ایشان باایرانیان وارد فارسی شده. اکنون واحد پول نقره ٔ ایران و معادل صد دینار برابر یک قران، عشر یک تومان است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به مقاله ٔ پول آقای پورداود در هرمزدنامه شود. || پول عثمانی و عراقی که در قدیم رایج بوده و انواعی داشته. رجوع به نقودالعربیه ص 85، 95، 142 و 173- 175 شود.
ریال. (ع اِ) آب دهن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به ریل شود.
ریال. (ع مص) آب ریختن از دهن کودک. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(اِ.) واحد پول ایران.
فرهنگ عمید
واحد پول ایران، برابر با یکدهم تومان،
واحد پول عربستان، عمان، قطر و یمن،
[منسوخ] در دورۀ قاجار، واحد پول معادل یک قِران و پنج شاهی،
حل جدول
واحد پول ایران
واحد پول عربستان
واحد پول عمان
واحد پول قطر
واحد پول یمن
ریال از واژهٔ اسپانیایی “real” وارد فارسی شدهاست که هم به معنای «شاهی» و هم نام سکهٔ نقره رایج در آن کشور بوده است.
ترکی به فارسی
ریال
فرهنگ فارسی هوشیار
یکنوع پول مسکوک که سابقا در ایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنجشاهی بوده است
معادل ابجد
241