معنی سر سبز
لغت نامه دهخدا
سر سبز. [س َ رِ س َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از دماغ تازه. (آنندراج):
در این چمن سر سبز آن برهنه پادارد
که چار موسم چون سرو یک قبا دارد.
صائب (از آنندراج).
- امثال:
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد، نظیر: بهوش باش که سر در سر زبان نکنی. (امثال و حکم دهخدا).
حل جدول
آباد
معادل ابجد
329